|
جهانگیری و نمد بیکلاه
کبری آسوپار: اسحاق جهانگیری باز هم قهرمانانه به میدان آمده و باز هم از «روزهای خوش» و «گشایش» میگوید. او میگوید: «من روزها و هفتههای خوشی برای آینده کشور پیشبینی میکنم... روزهای بهاری خوبی در پیش رو خواهیم داشت... امیدوارم مردم طعم شیرین مقاومت را بچشند و...».
مبهم، انتخاباتی، بیسند؛ این خلاصه همه آن چیزی است که میتوان در وصف و تحلیل آنچه جهانگیری گفته، نوشت.
این اول بار نیست که جهانگیری در قامت یک قهرمان یا همچون کسی که منتظر است مخاطب به او «مژدگانی» دهد، خبر خوب میدهد اما در واقع امر، نهتنها روزهای خوش هیچوقت فرانرسید، بلکه اوضاع بدتر و بدتر هم شد. از آن جمله، «دلار جهانگیری» معروف شد اما آنچه از آن برای مردم باقی ماند، بر باد رفتن میلیاردها دلار ارز کشور به نرخ دولتی بود که علاوه بر بر باد دادن سرمایه ارزی کشور که خود حسن روحانی اذعان کرد در برههای ذخیره ارزی کشور به «صفر» رسید، بازار سرمایه را در ایران بهم ریخت و نرخ دلار را بیش از 10 برابر کرد!
دلار جهانگیری قرار بود چه کند؟ اوضاع اقتصادی کشور را بهبود بخشد و معیشت مردم را خوب کند؟ شاید در نگاه دولت چنین چیزی بوده اما جهانگیری وقتی آن شب با افتخار اعلانکننده خبر دلار 4200 تومانی شد و روزنامههای اصلاحطلب وقتی آن شب تیترهایی «قهرماننشان» برای اسحاق جهانگیری میزدند، چشم به دورنمایی دورتر و متفاوتتر داشتند. آنها تلاش کردند خط قهرمانسازی جهانگیری را که از انتخابات 96 پیریزی کرده بودند، با دلار جهانگیری دنبال و زیرساختهای حضور او در انتخابات 1400 را پایهریزی کنند. او قرار بود ـ البته گویا همچنان برای برخی، چنین قراری وجود دارد ـ ابرقهرمان 1400 تا 1408 اصلاحطلبان باشد اما همانطور که چند ماه پس از انتخابات 96 -وقتی موج پشیمانی از رأی دادن به روحانی بالا گرفت- دیگر مدافع پوششی بودن جهانگیری افتخاری محسوب نمیشد، کشتی افتخار دلار جهانگیری هم پس از چند هفته به گل نشست و دریای ایران را آلوده کرد و به اصلاحطلبان نشان داد از این نمایشها برای آنان قهرمان درنمیآید.
از این رو بود که اصلاحطلبان حامی جهانگیری کوشیدند حساب او را از دولت جدا کنند و همه آنچه را به گل و ویرانه و آوار انجامیده بود، بهگونهای فقط کار دولت بدانند که گویی جهانگیری در این سالها حتی یک بار هم از میدان پاستور رد نشده است!
حتی نمایشی اجرا شد که او حق تغییر منشیاش را هم در دولت ندارد و نگفتند پس کرسی معاون اول رئیسجمهور را برای چه اشغال کرده و استعفا نمیکند که برود و عطای این مسؤولیت بیاختیار را به لقایش ببخشد؟! کدام معاون اول دولت که هیچ، کدام مدیر درجه چندم در شرکتی کوچک است که اختیار برکناری منشیاش را نداشته باشد و برای خود شخصیتی حداقلی قائل باشد و از آن سمت کنار نکشد؟ حالا باز هم جهانگیری آمده تا قهرمان جشن مقاومت باشد و با طعنه به مخالفان توهمی، بگوید: «امیدواریم کسانی که بیخود برای خود تصوراتی دارند، روزهای خوش(!) مردم را تلخ نکنند و بگذارند مردم طعم شیرین مقاومت را بچشند». پشتوانه این ذوقزدگی، نه عملکرد دولت و جهانگیری و نه اتکای به درون است؛ آنچه این هفتهها تغییر کرده و جهانگیری را برای 1400 امیدوار، روی کار آمدن دموکراتهای آمریکایی است؛ کسانی که دولتمردان اصلاحطلب روی ادب و هوششان حساب کردهاند تا به نوعی رفتار کنند که پاداش ماهها حمایت اصلاحطلبان از آنان در آن رفتار، محاسبه شده باشد. کم نبوده که رسانهها و تریبونهای خود را ماهها ستاد انتخاباتی جو بایدن کرده بودند!
درخت جهانگیری اما بیثمر است. 8 سال بر مسند قدرت بوده و مسیرهای رفتهاش به پشیمانی انجامیده و حالا قرار است چگونه طرحی نو دراندازد؟ او باید بگوید کدام طرح و برنامه را برای اداره دولت داشته که ارائه داده و پذیرفته و اجرایی نشده که حالا خود میخواهد کاندیدای 1400 و مجری سیاستهایش باشد؟ در واقع او هیچ ندارد؛ نه طرحی و نه ایدهای، که اگر داشت در این 8 سال معاوناولی باید چشمهای از آن را میدیدیم نه آنکه در نهایت برسد آنجا که من حتی اختیار برکناری منشیام را هم ندارم! مقاومت اگر جشنی هم دارد، میزبانش جهانگیری و روحانی نیستند که ایده آنان نه مقاومت، بلکه مذاکره و سازش بود. لذا طعنهاش هم بومرنگی است که به او و همکارانش در دولت روحانی برمیگردد؛ آیا شما مجری مقاومت بودید که اکنون میزبان جشن مقاومت شدهاید؟!! از ارز 4200 تومانی جهانگیری، طنز ساختههای مجازی برای او باقی ماند و از آن کاندیداتوری انصرافی و دفاعیاش از روحانی، لقب «کاندیدای پوششی»؛ و شد ضربهگیر دولتی که از همان سال 96 مدافعانش پشیمان از حمایت او شدند و آن همه دفاع او از روحانی، در سالهای بعد برایش کلیپهایی را به ارمغان آورد که جملات او علیه رقبای انتخاباتی روحانی و وعده های برآورده نشده انتخاباتیاش را یادآور میشد. این وعدههای خوش هم نمدی نیست که برای جهانگیری کلاهی آورد. نه بایدن کسی است که صورتحساب خوشخیالیهای این جماعت را نقد کند و نه جهانگیری میان مردم وجههای دارد. آبرومندانه آن است تا بهانه طنزهایی چندباره برای فضای مجازی نشده است، خود محترمانه خوشخیالی را کنار بگذارد.
ارسال به دوستان
رونمایی وزیرخارجه آمریکا از شرطهای دولت بایدن درباره برجام: 1ـ ابتدا ایران باید به محدودیتهای هستهای طبق برجام بازگردد 2 ـ فرآیند طولانیمدت راستیآزمایی اقدامات ایران انجام شود 3ـ بازگشت آمریکا به مذاکره برای توافق گستردهتر و طولانیتر
فراموشخانه برجام
واکنش ظریف: هرگز شکست حداکثری ترامپ را فراموش نکنید
گروه سیاسی: وزیر خارجه دولت بایدن در نخستین نشست خبری خود امید دولت دوازدهم و حامیانش برای بازگشت بدون چون و چرای آمریکا به برجام را به یأس بدل کرد و فرجام توافق هستهای را به عنوان دستاورد مبهم دولت در تنگنای بیشتری قرار داد. آنتونی بلینکن چهارشنبهشب درباره موضوع ایران و توافق هستهای تاکید کرد شرط بازگشت ایالات متحده به برجام، بازگشت ایران به محدودیتهای هستهای است.
به گزارش «وطن امروز»، وزیر خارجه آمریکا در این رابطه تصریح کرد: «بایدن بسیار شفاف بوده؛ اگر ایران به پایبندی کامل از تعهدات خود ذیل برجام بازگردد، آمریکا نیز همان کار را میکند». بلینکن ادامه داد: «سپس، از آن- بازگشت به توافق- به عنوان بستری برای ایجاد توافقی قویتر و طولانیتر که دیگر مسائل مشکلزا در روابط با ایران را برطرف کند، با کمک متحدان خود استفاده میکنیم اما هنوز فاصله زیادی با آن نقطه داریم».
وزیر خارجه دولت جدید آمریکا اضافه کرد: «ایران در چندین حوزه در تناقض با برجام است و مدتی طول میکشد اگر تصمیم بگیرند به تابعیت بازگردند و ما باید ابتدا راستیآزمایی کنیم که در حال تبعیت هستند». بلینکن تصریح کرد: «اگر ایران تصمیم بگیرد به پایبندی به برجام بازگردد، ما نیز تیم قدرتمندی از کارشناسان تشکیل خواهیم داد تا ابعاد مختلف این موضوع را بررسی کنیم».
با وجود تثبیت این گزاره که ماهیت سیاست خارجی آمریکا در طول دورانهای مختلف و متفاوت در رئوس کلی بویژه رویارویی با طرفهای متخاصم این کشور دارای انطباق و همگونی است اما از همان بدو شروع مبارزات انتخاباتی در آمریکا، دولت روحانی و حامیان رسانهایاش تلاش میکردند با کلیدواژه آمریکای خوب و بد -که به زعم آنها در ۲ حزب دموکرات و جمهوریخواه متجلی است- القا کنند در صورت پیروزی جو بایدن، روزهای خوبی درباره برجام در پیش خواهد بود.
حسن روحانی و محمدجواد ظریف که دشمنی آمریکا با کشورمان در دولت قبلی ایالات متحده را به موجودی دیوانه و یاغی به نام ترامپ به عنوان تاجری که از سیاست و روابط بینالملل چیزی نمیفهمد و علاوه بر برجام از تمام توافقهای بینالمللی بیرون آمده، تقلیل میدادند، حالا پس از نشست خبری تونی بلینکن بار دیگر سیلی واقعیت بر گونه را احساس کردند. بر این مبناست که تغییر لحن حسن روحانی از لعن واشنگتندیسی به امیدواری در روزهای خوش آینده قبل و بعد انتخابات آمریکا قابل ارزیابی است.
دولتمردان که بر این تصور بودند بایدن در همان روزها یا هفتههای ابتدایی فرمان بازگشت این کشور به توافق ناکام برنامه جامع اقدام مشترک را صادر میکند، نام برجام را در میان 17 فرمان اجرایی رئیسجمهور بایدن در روز اول استقرار در کاخ سفید نیافتند.
این در حالی است که محمدجواد ظریف، تنها چند روز قبل از بیان بازگشت مشروط آمریکا به برجام، در گفتوگو با روزنامه اطلاعات درباره بازگشت دولت بایدن به برجام ادعا کرد: امروز بیشترین صحبتها از سوی مقامات جدید آمریکایی در این جهت است که مایلند بدون شرط وارد برجام شوند! ظریف در این باره گفت: «همواره گفتهایم آمریکاییها در موقعیتی نیستند که ادعاهایی را مطرح کنند. در سخنرانیای که اوایل مهرماه در شورای روابط خارجی آمریکا از طریق وبینار داشتم، کاملا مشخص کردم آنکه باید شرط بپذیرد، آمریکاست نه کسی که باید شرط بگذارد. امروز بیشترین صحبتها از سوی مقامات جدید آمریکایی در این جهت است که مایلند بدون شرط وارد برجام شوند». اظهارات وزیر خارجه آمریکا مبنی بر شرطگذاری برای ایران از این منظر قابل توجه است که به رغم انتقادات شدید بایدن و یارانش از سیاست ترامپ در قبال ایران، دولت بایدن حاضر نشد بپذیرد این ترامپ بوده است که با خروج غیرقانونی از توافق، برجام را نقض کرده است.
راستیآزمایی مورد اشاره بلینکن در بحث بازگشت ایران هم به زبان ساده یعنی ایران باید چند ماه بعد از بازگشت به برجام منتظر بماند تا دولت بایدن و متحدان اروپایی واشنگتن تایید کنند ایران به تعهدات هستهای خود پایبند بوده است. تازه بعد از همه این فعل و انفعالات، آمریکا به برجام نه برای انجام تعهداتش، بلکه «بستری برای توافقات گستردهتر» بازمیگردد.
البته تونی بلینکن در مجلس سنا در جلسه تایید صلاحیت خود تمام چیزی را که بامداد پنجشنبه گفت، تکرار کرده بود: «رئیسجمهور منتخب معتقد است اگر ایران به توافق بازگردد، ما هم به این توافق بازمیگردیم اما از این مسأله، همراه با متحدانمان که بار دیگر با ما همراستا میشوند، به عنوان سکویی برای دستیابی به یک توافق طولانیتر و قویتر و رسیدگی به مسائل دیگر بویژه مساله موشکی و فعالیتهای بیثباتکننده ایران استفاده خواهیم کرد. حالا که این گفته شد، باید بگویم با این نقطه فاصله زیادی داریم. باید ببینیم بعد از اینکه رئیسجمهور منتخب سر کار میآید، ایران چه اقداماتی انجام میدهد و آماده انجام چه اقداماتی است. بعدا اگر آنها بگویند به پایبندی به برجام بازگشتهاند، باید ارزیابی کنیم ببینیم آیا به وعدههایشان عمل کردهاند یا خیر». جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی بایدن هم مشابه نکتهای را که بلینکن میگوید، ماه گذشته در نشست مجازی شورای سردبیران روزنامه آمریکایی والاستریت ژورنال گفت: «تهران باید به جایگاه پیشین (قبل از خروج واشنگتن از برجام) بازگردد و ملزم به اجرا و رعایت شرایط این توافقنامه شود». سالیوان همچنین در مصاحبه با سیانان یادآور شد: «بایدن گفته است اگر ایران به تعهدات خود در توافق هستهای عمل کند، به صورتی که برنامه هستهای آن مجددا محدود و تحت کنترل باشد، ما هم به توافق باز خواهیم گشت اما چنین گامی باید مبنای مذاکرات بعدی شود». سالیوان افزود: لازم است برنامه موشکهای بالستیک ایران هم در هر مذاکرهای پس از بازگشت واشنگتن و تهران به توافق هستهای، «روی میز» باشد. این مساله برای محافظهکاران در ایران و منتقدان جمهوریخواه توافق هستهای دوران باراک اوباما به یک اندازه اهمیت دارد.
با این وصف پرسش اساسی از دولت روحانی و دستگاه سیاست خارجیاش این است که پس چه فرقی میان بایدن و ترامپ یا بلینکن و پمپئو وجود دارد؟ رئیسجمهور مو نارنجی کاخ سفید هم در پی همان هدفی بود که تیم بایدن آن را دنبال میکند. ترامپ 18 اردیبهشت 97 در روز اعلام خروج کشورش از برجام گفت: مقامات ایران طبعا خواهند گفت از مذاکره درباره یک توافق جدید خودداری خواهند کرد؛ آنها از این کار خودداری میکنند و اشکالی هم ندارد. احتمالا اگر من هم جای آنها بودم، همین را میگفتم اما حقیقت این است که آنها خواهان یک توافق تازه و پایدار خواهند بود؛ وقتی آنها این را بخواهند، در آن زمان من آماده، مایل و قادر به انجام آن خواهم بود. البته دونالد ترامپ بدون اینکه به این هدفش برسد کاخ سفید را ترک کرد اما رقبای دموکراتش این هدف ترامپ را یعنی افزودن مسأله موشکی و نفوذ منطقهای ایران به برجام را با دیپلماسی پی خواهند گرفت و با دشواریها و موانع بسیاری در این باره مواجه هستند.
گفتنی است شبکه 12 رژیم صهیونیستی در رابطه از شروط تلآویو برای بازگشت دولت جدید آمریکا به برجام، چندی قبل خبر داد انتظار میرود یوسی کوهن، رئیس موساد ماه آینده به آمریکا سفر کند و نخستین مقام ارشد این رژیم باشد که با جو بایدن دیدار میکند. این شبکه گزارش داده کوهن و تیم وی در این سفر، همه اطلاعاتی را که تلآویو درباره برنامه هستهای ایران به دست آورده است، در اختیار دولت بایدن قرار خواهند داد. این شبکه خبری رژیم صهیونیستی نوشت: کوهن خواهد گفت اگر آمریکا خواستار پیوستن مجدد به توافق هستهای است، ایران باید غنیسازی اورانیوم را متوقف کرده، تولید سانتریفیوژهای پیشرفته را پایان بخشد، حمایت از گروههایی که (به زعم رژیم صهیونیستی) تروریستی هستند بویژه حزبالله لبنان را متوقف کند، حضور نظامی خود در عراق، سوریه و یمن را تمام کند، فعالیتهای (به زعم آنها) تروریستی علیه اهداف اسرائیل در خارج را پایان بخشد و به آژانس بینالمللی انرژی اتمی دسترسی کامل به تمام جنبههای برنامه هستهای خود را بدهد.
دولت بایدن زمان زیادی را برای نابودی خوشبینی دولت و حامیانش صرف نکرد. حالا حسن روحانی احتمالا در دلش دارد با صدای بلند واشنگتن دیسی را نفرین میکند.
***
[ساده لوحی!]
فتح کاخ سفید توسط دموکراتها بار دیگر جریان رسانهای و سیاسی غربگرا را به تنظیمات اولیه خود بازگرداند. این جریان که در طول 4 سال گذشته همواره سعی داشت با تقویت تهدیدهای جمهوریخواهان، لزوم عقبنشینی در برابر آمریکا را تئوریزه کند، حالا با روی کار آمدن دموکراتها تلاش دارد با قرینهسازی رویکرد پیشین خود و با همدلی حداکثری با دموکراتها، باز هم فضای جامعه را در راستای پروژه عقبنشینی هدایت کند. 5 سال پس از تیتر فراموشنشدنی «امضای کری تضمین است» به عنوان نمادی از پروپاگاندای رسانهای اصلاحطلبان برای آمریکا، حالا یک روزنامه اصلاحطلب دیگر در تیتری همدلانه با کاخ سفید به استقبال «آنتونی بلینکن» رفت و او را «میراثدار سوءمدیریت پمپئو» خواند. تلاش این رسانه در راستای تفکیک سیاست خارجی خصمانه آمریکا به دوره جمهوریخواهان و دموکراتها مدت کوتاهی دوام آورد تا وزیر خارجه این کشور در نخستین گام خود بار دیگر موضع ثابت این کشور در زیادهخواهیهای برجامی را به سادهلوحان داخلی یادآور شود. شعف زائدالوصف اصلاحطلبان از روی کار آمدن وزیری که در نخستین گام چنین موضع طلبکارانهای را علیه کشورمان اتخاذ کرد یادآور اصلاحناپذیری ذهنیت اصلاحطلبان نسبت به نظام سلطه است.
***
درس عبرت ظریف
اظهارات بلینکن درباره بازگشت مشروط این کشور به توافق هستهای با بازتابهای متفاوتی روبهرو شد. محمدجواد ظریف که از پنجشنبه ادبیاتش در مواجهه با دولت بایدن دگرگون شد، در واکنش به اظهارات وزیر خارجه آمریکا گفت: به محض اینکه آمریکا تعهداتش را اجرا کند و ما نفع اجرای این تعهدات را ببینیم، ما هم تعهدات خود را به صورت کامل اجرا میکنیم و این توسط رهبر انقلاب اعلام شده است. ظریف در دیدار مولود چاووش اوغلو همتای ترک خود گفت: امیدهایی که اعضای دولت جدید آمریکا دارند و ادعا میکنند ایران باید به توافق هستهای بازگردد، نه منطقی است و نه هیچ وقت اجرا خواهد شد. وزیر امور خارجه همچنین در توئیتر هم به شرطگذاری آنتونی بلینکن، وزیر خارجه جدید آمریکا درباره بازگشت این کشور به برجام پاسخ داد. ظریف به هفتادویکمین وزیر خارجه آمریکا گوشزد کرد شکست سیاست فشار حداکثری دولت سابق آمریکا را فراموش نکند. ظریف نوشت: «بررسی واقعیت برای آنتونی بلینکن: ایالات متحده برجام را نقض کرد، از ورود دارو و غذا برای ایرانیها ممانعت کرد و (ایران را به خاطر) پایبندی به قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل در تمام آن دوره نابسامان (دوره دولت ترامپ) تنبیه کرد». وزیر امور خارجه افزود: «ایران به برجام پایبند ماند و تنها اقدامات اصلاحی پیشبینی شده (در بند ۳۶ برجام) را اتخاذ کرد. خوب حالا چه کسی باید نخستین گام را بردارد؟ هرگز شکست حداکثری ترامپ را فراموش نکنید».رئیس دستگاه سیاست خارجی همچنین در گفتوگوی تلویزیونی با راشاتودی اظهار کرد: ایران هرگز به دنبال بد جلوه دادن چهره آمریکا نبوده است. آنچه ما میگوییم کاملا عقلانی و منطقی بوده است. ما در توافق بودیم و همچنان در این توافق (برجام) هستیم. ایالات متحده طرفی بود که توافق را ترک کرد، به ایران فشار اعمال کرد و در حال حاضر اگر آنها به توافق بازگردند، شروع به اجرای تعهداتشان ذیل توافق کنند، دلیلی وجود ندارد ما به اجرای کامل تعهداتمان بازنگردیم... اول برادری خود را ثابت کنند، بعد از ایران درخواست ارث و میراث کنند». از طرفی دیگر مجید تختروانچی، سفیر ایران در سازمان ملل متحد روز پنجشنبه به آمریکا هشدار داد هر چه سریعتر به توافق هستهای بازگردد، زیرا پنجره این فرصت رو به بسته شدن است. این دیپلمات کشور در پیامی به روزنامه «یواسای تودی»، با اشاره به خروج یکجانبه دولت پیشین آمریکا از برجام متذکر شد: «طرفی که باید تغییر مسیر بدهد ایالات متحده است نه ایران». در همین حال دولت روسیه ساعتی پس از نشست آنتونی بلینکن بر لزوم بازگشت آمریکا به برجام بدون اعمال هر گونه تغییری در آن تاکید کرد. به نوشته خبرگزاری تاس، وزارت خارجه روسیه بامداد پنجشنبه با صدور بیانیهای گفت: «ما این موضع را داریم که وقتی آمریکا به تابعیت از تعهداتش ذیل برجام بازگشت، نباید از آن به عنوان برگ چانهزنی یا بهانهای برای تغییر توافق استفاده کند». در این بیانیه آمده است: «همچنین نباید الزامات بیشتری بر ایران و دیگر طرفهای این توافق اعمال شود. نیازی نیست چیزی را بیش از حد پیچیده کرده یا بازآفرینی کنیم. باید دقیقا از متن برجام پیروی کنیم». به نوشته تاس، وزارت خارجه روسیه ضمن اشاره به «نظارت دائم» آژانس بینالمللی انرژی اتمی روی فعالیتهای هستهای ایران، افزود: «تمام گامهایی که تهران اخیرا برداشته از جمله غنیسازی ۲۰ درصدی اورانیوم و آمادهسازی زیرساختها برای تولید اورانیوم فلزی، تحت نظارت دقیق بازرسان آژانس انجام شدند».
***
توصیه مشاوران بوش و اوباما برای ادامه فشار
«دنیس راس» مشاور دولت باراک اوباما در منطقه غرب آسیا و «خوآن زاراته» قائممقام مشاور امنیت ملی در دولت «جورج بوش (پسر)» در یادداشتی مشترک، خواستار حفظ فشار حداکثری واشنگتن ضد تهران شدند.
این دو ابتدای یادداشت خود در لسآنجلس تایمز را به حمله ششم ژانویه (۱۷ دیماه) طرفداران دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق این کشور به کنگره آمریکا اختصاص دادند و سپس به مسائل سیاست خارجی پرداختند.
دنیس راس، مدیر برنامهریزی سیاستگذاری در وزارت خارجه دولت جورج بوش پدر، هماهنگکننده ارشد ویژه دولت کلینتون در مسائل منطقه غرب آسیا و مشاور ویژه برای منطقه خلیجفارس و جنوب غرب آسیا در دوره اول ریاستجمهوری اوباما بود. این دیپلمات پیشین ۷۲ ساله هماکنون به عنوان مشاور اندیشکده «بنیاد واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک» فعالیت دارد.
خوآن زاراته نیز وکیل پیشین آمریکایی است که در دولت جورج بوش پسر قائم مقام مشاور امنیت ملی کاخ سفید برای مقابله با تروریسم بود. او هماکنون رئیس مرکز «قدرت اقتصادی و مالی» در اندیشکده ضد ایرانی «بنیاد دفاع از دموکراسیها» (افدیدی) است.
در ادامه یادداشت آمده است: «حتی اگر ترامپ حمله به دموکراسی (آمریکا) را با تئوریهای توهم توطئه خود درباره سرقت در انتخابات ریاستجمهوری تحریک نکرده بود، هنوز هم کارهای زیادی برای درست کردن اوضاع وجود داشت. اول اینکه رئیسجمهور بایدن باید بینقصی، درک از دموکراسی آمریکا را احیا کند. دوم، ضروری است حمایت از ائتلافهای بلندمدت (آمریکا) نشان داده شود و ارزشهای دموکراتیک ترویج داده شود، در حالی که همزمان با صدای بلند علیه رژیمهای استبدادی حرف زده شود. سوم، ایالات متحده باید برای ایجاد ائتلافها به منظور مقابله با همهگیریها، تغییرات اقلیمی و چالشهایی که مرز نمیشناسند، آماده باشد». راس و زاراته در ادامه این یادداشت خواستار تداوم تلاش آمریکا برای نزدیکی کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی شدند و به دولت بایدن توصیه کردند سیاست دولت ترامپ در زمینه توافقات سازش بین کشورهای عربی با رژیم اشغالگر قدس را حفظ کند. آنها سپس به مواضع دولت سابق آمریکا و کارزار فشار حداکثری دولت ترامپ علیه ایران اشاره کردند و خواستار تداوم فشار بر ایران شدند. این ۲ مقام سابق در دولتهای جورج بوش پسر و باراک اوباما نوشتند: «خروج به طور کامل دولت ترامپ از توافق هستهای ایران (برجام)، کاری اشتباه بود و به ایران برای سرعت دادن به برنامه هستهای خودش بهانه داد اما با این وجود، قطعا کارزار «فشار حداکثری» اهرمی را ایجاد کرده که نباید آن را کماهمیت شمرد».
آنها با اشاره به تصمیم ایران برای از سرگیری غنیسازی 20 درصدی اورانیوم ادعا کردند: «این کار بدین خاطر انجام نشد که ایالات متحده را به تعجیل در بازگرداندن به توافق هستهای وادارد، بلکه به خاطر این بود که [ایران] میخواهد به رفع تحریمها دست یابد. البته ایران نباید مجانی به این [کاهش تحریمها] دست یابد».
***
توافق بدون انقضا
آنتونی بلینکن سال 94 حین توافق هستهای معاون جان کری، وزیر وقت خارجه آمریکا بود. نگاه او به توافق در آستانه شکلگیری برجام در آن روزها نشان از این داشت که بلینکن هم مانند تیم سیاست خارجی دولت اوباما طی یک پروسه بلندمدت سعی در دائمی کردن محدودیتهای هستهای ایران داشتند که برجام به عنوان نقطه آغازین این راهبرد قرار میگرفت.
بازخوانی اظهارات سال 2005 ( خرداد 94) وزیر خارجه امروز آمریکا یک ماه پیش از نهایی شدن برجام در تیرماه 94 در نشست جهانی کمیته یهودیان آمریکا در واشنگتن منعکسکننده چیزی است که او همین امروز میگوید: یک توافق جامعتر و گستردهتر از برجام!
بلینکن در این نشست میگوید: من امروز موضوع دیگری را با شما در میان میگذارم. این موضوع در رأس موضوعات ما بر سر میز مذاکره با ایران است. آمریکا و اسرائیل به طور مشترک معتقدند ایران نباید تحت هیچ شرایطی اجازه دسترسی به سلاح اتمی داشته باشد. زمانی که موضوع این هدف راهبردی مطرح میشود، هیچ اختلافی بین آمریکا و اسرائیل وجود ندارد.
وی میافزاید: ما همچنان معتقدیم که بهترین راه برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح اتمی از طریق یک توافق راستیآزمایانه است که نگرانیهای مشروع جامعه بینالمللی را برطرف کند و به عنوان یک موضوع عملی گسترش مواد شکافپذیر ایران برای ساخت سلاح اتمی را غیرممکن کند.
بلینکن در ادامه میگوید: جان کری، وزیر خارجه در لوزان در ماه آوریل اعلام کرد توافقی که ما بر روی آن کار میکنیم، تمام 4 مسیر رسیدن ایران به مواد شکافپذیر از جمله در نطنز، فردو، رآکتور آب سنگین اراک و دیگر مسیرهای پنهانی احتمالی برای یک سلاح را مسدود خواهد کرد. برای بستن این مسیرها هر توافق جامعی باید شامل محدودیتهایی منحصربهفرد درباره برنامه اتمی ایران و دارای نظارت فوقالعاده و شفافیت عمیق باشد تا توانایی جامعه بینالمللی برای ردیابی هر گونه تلاش این کشور برای گریز هستهای را چه به طور آشکار و چه به طور نهان داشته باشد.
بلینکن ادامه میدهد: اجازه بدهید از فرصت امروز برای رفع برخی نگرانیها درباره توافقی که ما بر روی آن کار میکنیم، استفاده کنم. من باید بگویم که بسیاری از این نگرانیها به طور ساده بیمورد و دور از حقیقت هستند. اول از همه توافقی که ما بر روی رسیدن به آن کار میکنیم منقضی نخواهد شد. التزامات هر توافق باید دورههای زمانی متفاوت داشته باشد. از جمله این الزامات ملزم بودن ایران به تمام تعهداتش بر اساس معاهده انپیتی، از جمله تولید نکردن سلاح اتمی و همچنین قوانین سختگیرانه دسترسی و نظارت بر اساس پروتکل الحاقی است که این موارد باید تا ابد ادامه پیدا کند. وی افزود: در مقابل باید به این موضوع توجه داشته باشیم که در صورت نبود یک توافق، تعهدات ایران تحت طرح مشترک اقدام که ما به آن رسیدیم به فوریت از بین میرود و آنگاه ایران برنامه غنیسازی در سطح صنعتی را با دهها هزار سانتریفیوژ سرعت خواهد بخشید.
بلینکن گفت: در وهله دوم این توافق باید آنچنان سطح گستردهای از شفافیت ایجاد کند که اگر ایران در عمل به تعهداتش بر اساس تعهدات بینالمللی کوتاهی کرد و ما به این موضوع پی بردیم، آنگاه باید زمان لازم برای برخورد دیپلماتیک و در صورت ضرورت، دیگر راهها را در اختیار داشته باشیم. بسیاری از تحریمها باید به حالت تعلیق درآیند و نباید برای یک مدت طولانی رفع شوند به طوری که اگر ایران در عمل به تعهداتش کوتاهی کرد، بتوانیم به طور اتوماتیک آنها را دوباره وضع کنیم.
معاون جان کری در وزارت خارجه آمریکا در ادامه اظهار میدارد: در وهله سوم ما نباید با این توافق تا مادامی که تضمین دسترسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی به سایتهای اتمی ایران و راستیآزمایی برنامه اتمی این کشور فراهم نشود، موافقت کنیم. در وهله چهارم به طور ساده برای جلوگیری از دستیابی ایران به مواد لازم برای تولید سلاح اتمی هیچ گزینهای بهتر از توافقی جامع که تمام سازوکارهای اعلانی آن در توافق لوزان از طرف ما تنظیم شد، وجود ندارد.
بلینکن همچنین تاکید میکند: آمریکا همچنان معتقد است - و از روز اول هم اینگونه بوده است - نبود توافق بر توافق بد برتری دارد. ما فرصتهای زیادی در طول جریان مذاکرات برای رسیدن به توافق بد داشتهایم اما این کار را نکردهایم و نخواهیم کرد. ما میدانیم که همانند توافق موقت که به آن رسیدیم، هر گونه توافق جامع تحت بررسی دقیق مشروع شهروندان، کنگره و نزدیکترین شرکای ما قرار دارد. وی در ادامه گفت: رسیدن به توافق جامع با ایران تعهد ما به مبارزه با اقدامات ایران برای گسترش بیثباتی و حمایت از تروریسم را تغییر نخواهد داد. این موضوع با توافق یا بدون توافق تغییر نخواهد کرد اما یک ایران بدون سلاح اتمی به مراتب از جسارت کمتری برای اقدامات بیثباتکننده در منطقه برخوردار خواهد بود. به طور خلاصه این توافق میتواند گامی مهم در جهت امنیت جهانی بیشتر برای آمریکا، اسرائیل و برای تمام همپیمانان ما در منطقه باشد.
ارسال به دوستان
واکسن Sputnik V روسیه برای مصرف در ایران مجوز گرفت
# واکسن _خریدیم
وزیر بهداشت: در حال ثبت واکسن از یک منبع اروپایی یک منبع چینی و 2 شرکت هندی هستیم
گروه اجتماعی: 2 روز بعد از اینکه محمدجواد ظریف در مسکو اعلام کرد واکسن روسی Sputnik V مورد تایید وزارت بهداشت ایران قرار گرفته، سخنگوی سازمان غذا و دارو از صدور مجوز مصرف اضطراری این واکسن
در ایران خبر داد.
به گزارش «وطن امروز»، مرگ مهرداد میناوند، پیشکسوت فوتبال کشورمان در روز چهارشنبه موجب شد برخی در صدد انتشار هشتگ «#واکسن- بخرید» باشند و برخی سلبریتیها نیز به این بهانه موج مطالبه واکسن کرونا را راه انداختند. این در حالی است که وزیر بهداشت از چند روز پیش اعلام کرده بود واکسن کرونا خریداری شده و از چند روز آینده واکسیناسیون کرونایی آغاز خواهد شد. با تایید واکسن روسی کرونا از سوی وزارت بهداشت نیز گام بلند واکسیناسیون کرونا برداشته شد. در همین ارتباط، کیانوش جهانپور، سخنگوی سازمان غذا و دارو گفت: در بیستوچهارمین جلسه کمیسیون قانونی تشخیص صلاحیت ساخت و ورود دارو و مواد بیولوژیک سازمان غذا و دارو، مجوز مصرف اضطراری واکسن Sputnik V محصول شرکت گامالیای کشور روسیه در فرم محلول فریز شده و ویالهای تک دوز/۵ دوز در ایران صادر شد. وی اظهار داشت: روند بررسی واکسنهای دیگر از مبدا هند، چین، روسیه و...، کماکان ادامه دارد. البته تایید واکسن روسی خبر جدیدی نبود، چراکه محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه در دیدار با همتای روس خود این خبر را اعلام کرده بود. وی گفته بود: «واکسن روسی Sputnik V روز گذشته در ایران ثبت و از سوی مقامهای بهداشتی ما تایید شد و امیدواریم بزودی بتوانیم این واکسن را هم خریداری کنیم و هم از طریق موسسات مربوطه ایران و روسیه، تولید مشترک آن را داشته باشیم».
Sputnik V نخستین واکسن ضدکرونای روسیه است که توسط مرکز ویروسشناسی گاملیا وابسته به وزارت بهداشت روسیه در مسکو ساخته شده است و حرف «V» بعد از Sputnik همان حرف اول کلمه انگلیسی Victory (ویکتوری) به معنای پیروزی است.
این واکسن با مشارکت صندوق سرمایهگذاریهای مستقیم روسیه (تشکیلات دولتی تامینکننده مالی طرحهای سرمایهگذاری-RDIF ) ساخته شده است و در ماه آگوست سال ۲۰۲۰ (مرداد) به ثبت رسید. تاکنون ۲ میلیون دوز از این واکسن تولید شده است.
واکسیناسیون کرونا در مسکو با واکسنSputnik V از روز ۵ ماه دسامبر سال ۲۰۲۰ (۱۵ آذر ماه) و در سراسر روسیه از روز ۱۵ همان ماه (۲۵ آذر) با توزیع 5/1 میلیون دوز از این واکسن برای پزشکان و معلمان آغاز شد.
۳۸ هزار نفر داوطلب در روسیه با تزریق دوز اول تحت آزمایش قرار گرفتهاند و به حدود ۳۴ هزار داوطلب هم دوز دوم این واکسن تزریق شده است.
کریل دمیتریف، رئیس صندوق سرمایهگذاریهای مستقیم روسیه بتازگی اعلام کرد با تولید دهها میلیون دوز واکسن
Sputnik V از فوریه (بهمن) به واکسیناسیون عمومی علیه کرونا شتاب خواهیم داد. دمیتریف در برنامه شبکه «روسیه یک» گفت: «تولیدکنندگان ما اساسا طرحهای تولید خود را بهبود بخشیدهاند و در ژانویه به مراتب بیشتر از آنچه برنامهریزی شده بود تولید خواهد شد. ما قادر خواهیم بود تولید دهها میلیون دوز واکسن را از فوریه آغاز کنیم».
همچنین جهانپور در توئیتی نوشت: با صدور مجوز مصرف اضطراری(EUA) در ایران، واکسنSputnik V تاکنون در فدراسیون روسیه، ایران، مجارستان، الجزایر، آرژانتین، امارات عربی متحده، بولیوی، پاکستان، صربستان، پاراگوئه، بلاروس، فلسطین، گینه و ونزوئلا ثبت شده و در مصر، آذربایجان و... نیز مراحل نهایی خود را طی میکند.
* آخرین جزئیات تأمین واکسن کرونا
واکسن روسی کرونا تنها واکسنی نیست که ایران قرار است خریداری کند. سعید نمکی، وزیر بهداشت در این باره گفت: ما در حال ثبت واکسن از 4 منبع مهم جهان هستیم که یک منبع اروپایی، یک منبع معتبر چینی و یک سازنده در روسیه و ۲ شرکت تولیدکننده در هند هستند که خوشبختانه به پروندههای این واکسنها رسیدگی شده و در حال نهایی شدن است. همچنین در سبد کوواکس کمپانیهای معتبر اروپایی و آسیایی هستند و امیدواریم بتوانیم بزودی نخستین محمولهها را برای واکسیناسیون گروههای آسیبپذیر وارد کشور کنیم.
نمکی درباره واکسن ایرانی کرونا هم اظهار کرد: واکسنی که در انستیتو پاستور ایران با انتقال دانش فنی از کشور کوبا پیگیری میکردیم به مراحل نهایی رسیده است؛ در بخش خصوصی نیز همکاری با یک کشور دیگر برای ساخت یک واکسن مشترک با یکی از کمپانیهای معتبر آسیایی را دنبال میکنیم. کارآزمایی بالینی واکسن کرونا در مجموعه برکت بخوبی پیش میرود؛ در انستیتو رازی نیز یک واکسن اجازه تست بالینی را گرفته است و بزودی فاز انسانی آن شروع خواهد شد. امیدواریم یک مجموعه دیگر نیز در کشور تا هفته آینده برای کارآزمایی بالینی مجوز بگیرد.
***
[مرگ آمریکایی پس از تزریق دوز دوم واکسن فایزر]
بر اساس گزارش مقامات بهداشتی در ایالت کالیفرنیای آمریکا، یکی از کارکنان بهداشتی «مرکز پزشکی ایروین» در این ایالت پس از تزریق دوز دوم واکسن فایزر جان خود را از دست داد. «تیم زوک» تکنیسین اشعه ایکس در مرکز طبی «South Coast Global» در شهر «سانتا آنا»ی کالیفرنیا، ۲ روز پس از تزریق دومین دوز واکسن فایزر جان خود را از دست داد. این مرد ۶۰ ساله پس از تزریق دوز دوم واکسن، واکنش نامطلوبی نشان داده و به همکارانش گفته بود درد شدیدی در معده خود دارد و در تنفسش مشکل به وجود آمده است. پس از بدتر شدن علائم زوک، همکارانش او را به اورژانس رسانده و 4 ساعت پس از ورود به بیمارستان به دستگاه اکسیژن احتیاج پیدا کرده بود. وی ۲ روز بعد به کما رفت و جان خود را از دست داد. خانواده زوک اظهار داشتهاند وی فشار خون بالا و کمی اضافه وزن داشت اما به غیر از این، هیچ بیماری زمینهای دیگری نداشته است. به گزارش شبکه تلویزیونی ایبیسی سِوِن، یک مقام بهداشتی «سانتا آنا» اعلام کرده علت مرگ زوک و ارتباط آن با تزریق واکسن در حال بررسی است و متعاقبا به مقامات بهداشتی این ایالت گزارش خواهد شد.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از راههای تبدیل بحران اقتصادی لبنان به رابطه تجاری برد - برد با ایران و دیگر کشورهای محور مقاومت گزارش میدهد
اقتصاد مقاومت به جای بحران بدهی
علی زارعی: بحران اقتصادی لبنان با اعطای مجدد وامهای بینالمللی شاید برای مدت کوتاهی التیام یابد اما این راهکار نمیتواند راه حل قطعی برای نجات اقتصاد فروپاشیده این کشور باشد. استفاده از ظرفیت تجاری و تهاتر کالایی محور مقاومت، ضمن بیاثر کردن تحریمها و ظرفیتهای تجاریای که برای طرفین ایجاد میکند، میتواند تا حدودی به پویایی و باروری اقتصاد لبنان کمک کند.
سیاستهای نادرست اقتصادی لبنان در ۲ دهه اخیر و شوکهای سیاسی و اقتصادی مانند اعتراضات سال 2019 و انفجار بندر بیروت در سال 2020، این کشور را در بدترین بحران اقتصادی دهههای گذشته قرار داده است. افزایش نرخ ارز، تعطیلی کسبوکارها، افزایش چشمگیر قیمت کالاهای اساسی و تهدید امنیت غذایی از اصلیترین مسائلی است که لبنان با آن روبهرو شده است.
بررسیها نشان میدهد بحران کنونی اقتصادی لبنان دلایل متعددی دارد که یکی از آنها را میتوان به سبک زندگی مردم این کشور در سالهای اخیر مرتبط کرد. مردم لبنان مدتهاست به یک سبک زندگی لوکس خو گرفتهاند به طوری که هیچ چیزی، حتی آشوبهای سیاسی یا جنگ مانع از خرید کالاهای برند خارجی یا مسافرت به کشورهای اروپایی در طول این سالها نشده است. زیربنای شکلگیری این سبک زندگی را میتوان در سیاست اقتصادی طولانیمدت دولت این کشور جستوجو کرد که تا پیش از بحران سال 2019 ارزش لیر لبنان را در برابر دلار آمریکا به صورت دستوری ثابت نگه میداشت. این سیاست در اقتصاد با عنوان میخکوب کردن نرخ ارز(Pegging) شناخته میشود که لازمه اتخاذ آن، وجود منابع ارزی کافی برای کنترل تقاضای ارز است.
اما در طول دهه گذشته با وجود کسری تراز تجاری و کمبود منابع ارزی، ارزش دلار در این کشور ثابت میماند که این سیاست دولت، به لبنانیها اجازه میداد هر آنچه از کالاهای مصرفی بود را وارد کنند. علت این ثبات نرخ ارز عملکرد بانک مرکزی لبنان بود که با ارائه نرخهای تسهیلات ارزی جذاب و بالاتر از نرخ بانکهای اروپایی، جریان سرمایه را به داخل لبنان افزایش میداد تا دلار موردنیاز خود را تأمین کند.
در کنار این اقدام، دریافت وامهای مختلف از صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی منابع ارزی این کشور را افزایش میداد تا نوسانات نرخ ارز ناشی از کسری تراز تجاری را جبران کند. بازپرداخت سود تسهیلات و وامهای بینالمللی نیازمند رشد اقتصادی و صادرات بود و با نقصان ظرفیت تولید و تثبیت نرخ ارز، بدهیهای فزاینده در این کشور زمینهساز بحران کنونی شد. برآوردهای صندوق بینالمللی پول حاکی از آن است که بدهی عمومی لبنان حدود 80 میلیارد دلار است که برای اقتصاد کوچک لبنان، رقم بزرگی به حساب میآید.
اواخر سال2019 میلادی هنگامیکه بانکها به علت بروز مشکلات ارزی، شروع به محدود کردن برداشت سپردهگذاران ارزی کردند نشانههای آشکار مشکلات اقتصادی لبنان دیده شد و اعتراضات ضددولتی در سراسر کشور به وجود آمد. اقدامات محدودکننده بانک مرکزی لبنان به اینجا محدود نشد و به طور کلی خروج سرمایه از بانکهای لبنان ممنوع شد. از آن زمان تاکنون لیر لبنان حدود دوسوم ارزش خود را در بازار آزاد از دست داده و زندگی عادی بسیاری از مردم را مختل کرده است، به طوری که برخی شهروندان این کشور برای تامین حداقلهای زندگی خود ناچار به فروش طلاهای شخصیشان شدند.
تبعات این بحران تنها محدود به لبنان نبود و سبب شکلگیری بحران ارزی در سوریه نیز شد، چرا که در طول جنگ سوریه و پس از آن، بیشتر تاجران، سرمایهداران و مردم سوری دلارهای خود را در بانکهای لبنان نگهداری میکردند و تبادلات مالی تجار سوریه از طریق بانکهای لبنانی انجام میشد. با قفل شدن این سپردهها، سوریه نیز با کمبود ارز روبهرو شد و بر اثر قانون سزار، تقاضای ارز در این کشور افزایش یافت و این اقدام لبنان به افزایش فزاینده نرخ ارز در سوریه انجامید.
انفجار بندر بیروت در ۴ آگوست ۲۰۲۰ در کنار بحران بدهیهای مالی و اوضاع نابسامان سیاسی، لبنان را در شرایطی حساس قرار داد. خسارتهای ناشی از این انفجار بین ۱۰ تا ۱۵ میلیارد دلار برآورد میشود.
در این وضعیت، گزینه پیش روی لبنان برای بهبود اوضاع اقتصادی درخواست مجدد دریافت وام از صندوق بینالمللی پول(IMF) و دریافت کمکهای مالی از دولتهای غربی مانند فرانسه است. اجرای این گزینه و دریافت این کمکهای مالی در قالب وام 5 میلیارد دلاری مشروط به انجام یک سری اصلاحات سیاسی مد نظر غرب و برخی سیاستهای ریاضتی در داخل کشور است.
اجرای سیاستهای غربی و دریافت وام از صندوق بینالمللی پول، اگر چه ممکن است قدری مشکلات کنونی لبنان را به صورت موقت کاهش دهد اما بدهیهای لبنان افزایش مییابد و همواره زمینه وابستگی عمیقتر لبنان به غرب به وجود میآید. در این میان جمهوری اسلامی ایران که به لبنان به عنوان پیشانی رویارویی با رژیم صهیونیستی توجه داشته است، لازم است با درک اهمیت این برهه زمانی کشور لبنان، گزینه جایگزین و متفاوتی را برای اقتصاد این کشور ارائه دهد.
این امر میتواند با برقراری کریدور تجاری و تهاتر کالا بین ایران، سوریه و لبنان محقق شود تا ضمن صادرات محصولات صنایع ایران، از ظرفیتهای لبنان و سوریه در اتصال به بازار مدیترانه استفاده کند و بازارهای جدیدی برای اقتصاد خود به وجود آورد.
***
گسترش تجارت و سرمایهگذاری ایران، مانع نفوذ غرب در لبنان
بحران اقتصادی لبنان در حالی شکل گرفته که وضعیت تجاری میان ایران با این کشور به رغم داشتن ظرفیتهای فراوان، بسیار نامطلوب است. آمارها نشان میدهد ایران سال 2019 تنها حدود 60 میلیون دلار به بازار لبنان صادرات داشته که این رقم در مقایسه با بازار 20 میلیارد دلاری وارداتی این کشور، بسیار ناچیز است. ترکیب اقلام وارداتی لبنان به گونهای است که ایران را در موقعیت بسیار خوبی جهت ورود به بازار این کشور و تامین بخش عمدهای از نیازهای آن قرار میدهد. ۲مورد از مهمترین اقلام وارداتی کشور لبنان در سال 2019 «سوختهای فسیلی و مشتقات آن» و همچنین «اقلام دارویی» بوده است. این موارد دقیقا کالاهایی هستند که ایران در تولید آنها مزیت بسیار بالایی دارد. ظرفیت بالای ایران در تولید سوختهای فسیلی و مشتقات آن میتواند ایران را به مهمترین تامینکننده انرژی لبنان تبدیل کند. همچنین ایران به عنوان یکی از معدود کشورهای با ضریب اتکای بیش از 90 درصدی به اقلام دارویی تولید داخل، یکی از بهترین کشورها در تولید اقلام دارویی است. همین مزیت میتواند ایران را به صادرکننده عمده اقلام دارویی به لبنان تبدیل کند. موارد انطباق نیازهای اقتصادی لبنان با ظرفیتهای تولیدی ایران البته محدود به همین ۲ مورد نیست و مثالهای بسیاری از کالاها برای توسعه صادرات ایران به بازار لبنان وجود دارد. علاوه بر تامین اقلام مورد نیاز لبنان، سرمایهگذاری ایران در زیرساختهای لبنان هم میتواند علاوه بر تامین منافع اقتصادی ۲ کشور، مانع گسترش نفوذ اقتصادی غرب به این کشور شود. اتصال کریدورهای تجاری لبنان به بازارهای مدیترانه و اروپا، سرمایهگذاری در زیرساختهای انرژی و... از مواردی است که ایران میتواند با سرمایهگذاری در آنها، ضمن بهرهمندی اقتصادی هر ۲ کشور، مانع توسعه نفوذ غرب در این کشور شود.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از قطع ناگهانی و بدون اطلاعرسانی کارتهای بانکی اتباع خارجی
شوک تلخ بانکی
گروه اقتصادی: اجرای بد طرح خوب کد شهاب باعث سردرگمی و استیصال اتباع خارجی شده است. آنها معتقدند هیچ اطلاعرسانیای در این رابطه حتی به صورت یک پیامک ساده انجام نشده و به صورت ناگهانی با مسدودی کارتهای بانکی خود مواجه شدهاند، البته شورای هماهنگی بانکها گفته این موضوع را اطلاعرسانی کرده اما توضیحی درباره چگونگی این اطلاعرسانی نداده است. به گزارش «وطن امروز»، غیرفعال شدن کارت بانکی اتباع خارجی دردسرهای زیادی را برای این قشر از خدماتگیرندگان نظام بانکی ایجاد کرد. در روزهای گذشته اخباری مبنی بر تجمع اتباع خارجی بویژه اتباع افغانستانی در برابر شعب بانکهای در فضای رسانهای کشور منتشر شد. اصلیترین دلیل اعتراض آنها قطع بدون اطلاع و ناگهانی ارائه خدمات به کارتهای آنها بود. اجرای سیاست کد شهاب و منوط شدن فعالیت کارتهای بانکی و تراکنشهای مرتبط با آنها، یکی از سیاستهای بانک مرکزی بوده که برای ردیابی و ایجاد شفافیت در تراکنشهای بانکی اجرایی شده است؛ سیاستی که اگرچه در ظاهر یک سیاست مناسب برای مبارزه با پولشویی به حساب میآید اما شیوه بد اجرای آن این روزها برای برخی مشتریان بانکها دردسرساز شده است. بر اساس آنچه بانک مرکزی اعلام کرده، از یکشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۹ آن دسته از تراکنشهایی که حسابهای مرتبط با آنها دارای شناسه ملی یا کد شهاب نبوده است، اجازه فعالیت در شبکه بانکی را ندارند؛ تصمیمی که دردسرهای زیادی را برای مشتریان نظام بانکی ایجاد کرده است و اطلاعرسانی درباره آن به قدری کم بوده که بسیاری از مشتریان بانکها دچار مشکل شدهاند؛ این مشکل بویژه برای اتباع خارجی که بیش از یک حساب بانکی در ایران ندارند، به یک چالش جدی تبدیل شده است، چرا که به دلیل مسدود شدن حساب بانکی، دسترسی به موجودی حسابشان غیرممکن و گذران زندگی روزمرهشان با وقفه مواجه شده است.
* اطلاعرسانی ناقص
بانک مرکزی اعلام کرده بود تمام دارندگان کارتهای بازرگانی برای انجام تراکنشهای ساتنا باید کد شناسه ملی را در بانک مرتبط با خود به ثبت رسانده باشند؛ به این ترتیب که اشخاص حقیقی باید کد ملی، اشخاص حقوقی کد شناسه ملی واحد خود و اتباع خارجی شماره شناسه خود را به ثبت برسانند. پیشتر داوود محمدبیگی، مدیرکل اداره مقررات بانک مرکزی به مهر اعلام کرده بود موضوع مذکور از طریق بانکها به مشتریان اطلاع داده شده و هماکنون مهلتی برای آنها مقرر شده تا اطلاعات مرتبط با شناسه خود را به بانکها ارائه دهند اما باید توجه داشت چنانچه یک مشتری فاقد کد شناسه است، فعلا از دریافت خدمات ساتنا محروم خواهد شد ولی میتواند از سایر روشها از جمله چک یا تبادلات مالی بر بستر سامانه پایا استفاده کند. اگرچه سایر کانالها نیز برای مشتریان فاقد شناسه بزودی بسته میشود و محدودیت روی این روشهای تراکنش هم بزودی اعمال خواهد شد اما بانک مرکزی تلاش کرد به یکباره همه کانالها را مسدود نکند تا مشتریان فرصت داشته باشند کد خود را دریافت کنند. برای چک یا استفاده از خدمات پایا، الزام به داشتن شناسه فعلا وجود ندارد اما تا پایان سال به طور قطع، آن ۲ روش نیز با محدودیت مواجه خواهد شد و تمام تراکنشها از هر مسیری باید دارای کد شناسه (کد شهاب) باشد.
اما به دلیل اطلاعرسانی ناقص و بسیار کم، در چند روز گذشته بسیاری از اتباع خارجی هنگام انجام تراکنشها و نقل و انتقالات ساده خود در شبکه بانکی با مسدود بودن کارت بانکی مواجه و از این طریق از تصمیم بانک مرکزی مطلع شدهاند.
* سامانه ثبت اتباع خارجی قطع است!
در کنار اطلاعرسانی ناقص، بسیاری از اتباعی هم که جهت دریافت کد شهاب به سامانه مربوط مراجعه کردهاند، به دفعات با پیام خطایی به این مضمون مواجه شدهاند که پایگاه ثبت اطلاعات اتباع خارجی قطع است.
* کد شهاب برای اتباع خارجی برای یک ماه مسکوت ماند
اینطور که پیداست بانک مرکزی ضوابط کد شهاب را «فقط برای اتباع خارجی» تا یک ماه آینده متوقف کرده تا اینکه این بخش از مشتریان شبکه بانکی بتوانند فعلا از خدمات بهرهمند شوند. بر این اساس، اتباع خارجی میتوانند از خدمات ساتنا نیز همراه پایا و چک بانکی تا یک ماه آینده بهرهمند شوند ولی حتما الزام دارند که به بانکها مراجعه کنند و کد شناسه خود را به ثبت برسانند.
* واکنش شورای هماهنگی بانکها: بخشنامه بانک مرکزی بود!
شورای هماهنگی بانکها در واکنش به موضوع مسدود شدن کارت بانکی مهاجران در اطلاعیهای اعلام کرد: در این باره چندین بار اطلاعرسانی و هشدار لازم به صاحبان این حسابها داده شد تا اینکه بر اساس بخشنامه بانک مرکزی، از ۶ بهمن ارائه خدمات به حسابهای فاقد کد شهاب متوقف شد. شورای هماهنگی بانکها در این اطلاعیهای افزود: در روزهای گذشته برخی رسانههای معاند با نادیده گرفتن مقررات شفافیت عملیات بانکی که مستلزم صحت اطلاعات هویتی صاحبان حساب است و هشدارهای مکرر قبلی به صاحبان حسابهای مشمول نقص اطلاعات یا اطلاعات ناصحیح، به سیاهنمایی روی آورده و اینگونه القا کردهاند که برخی بانکهای کشور، حساب و کارت بانکی اتباع بیگانه را مسدود کردهاند.
ارسال به دوستان
قالیباف پس از بازدید از مجتمع غنیسازی شهید علیمحمدی: غنیسازی ۲۰ درصد طبق برنامه در حال اجراست
پیامی از فردو
قانون هستهای مجلس چگونه پس از 7 سال ایران را در موضع فعال در موضوع هستهای قرار داد
گروه سیاسی: رئیس مجلس شورای اسلامی پیش از ظهر پنجشنبه ۹ بهمن در بازدید از مجتمع غنیسازی شهید علیمحمدی (فردو) گفت: دشمنان مطمئن باشند ما مصمم به اجرای قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها هستیم.
به گزارش «وطن امروز»، محمدباقر قالیباف در جریان این بازدید اظهار داشت: امروز روز بسیار خوشحالکننده و افتخارآمیزی برای بنده به عنوان یک شهروند و خادم مردم است که بازدیدی از مجموعه سایت فردو داشتم. انصافا باید تشکر کنم از همه عزیزانی که در این سالهای سخت تلاش کردند و ارزش بزرگی را آفریدند و در این مجموعه بزرگ، معنی قوی شدنی که رهبر معظم انقلاب فرمودند، رقم خورده است.
قالیباف با گرامیداشت یاد شهدای هستهای گفت: به همه کسانی که گمنام در این زمینه زحمت میکشند و شاید ما آنها را نشناسیم، خدا قوت میگویم.
وی ادامه داد: بر اساس نظارت میدانی و نیز با توجه به قانون راهبردی رفع تحریمها که در مجلس به تصویب رسید و زمانبندی اجرایی آن درباره غنیسازی۲۰ درصد، به سایت فردو آمدیم و وظیفه خود میدانم از طرف خودم و نمایندگان مردم از دولت عزیز تشکر کنم که در اجرای این قانون انصافا لحظهای درنگ نکرد و هم در بیان و هم در عمل امروز شاهد بودم مرحله به مرحله این کار را انجام دادند. رئیس مجلس تصریح کرد: دشمن بداند ما مصمم به اجرای قانون راهبردی رفع تحریمها هستیم تا شاهد رفع کامل تحریمها باشیم. البته صنعت هستهای در خنثیسازی تحریم که گام اصلی است، به ما کمک میکند. وی افزود: همچنین بحث نصب سانتریفیوژهای IR-m2 نیز مسیر خودش را طی کرده و بخشهایی از آن نصب و بخشهای دیگر در حال انجام است، لذا از همه متخصصان تلاشگر در این عرصه تقدیر میکنم. قالیباف گفت: برای برداشتن گام جدی در راستای پیشرفت کشور نیازمند پیشرانهایی در حوزههای مختلف مسائل صنعتی، کشاورزی و اقتصادی هستیم؛ صنعت هستهای مطمئنا یکی از پیشرانهای موثر است، زیرا این صنعت ترکیبی از فناوری و سایر رشتههای علمی است.
وی اضافه کرد: وقتی در صنعت هستهای گامی برمیداریم به این معناست که این صنعت میتواند پشتیبانی برای نیازهای ما در حوزه سلامت و درمان بویژه رادیوداروها، روشهای تشخیص و نیز سایر حوزههای حیاتی و مرتبط بخش درمان باشد. رئیس مجلس شورای اسلامی گفت: در حوزه کشاورزی نیز توجه به صنعت هستهای میتواند در افزایش تولید، حفظ و نگهداری محصولات کشاورزی برای ذخیرهسازی و صادرات کمک کند، لذا اگر دشمن محکم ایستاده و نمیخواهد کشورمان دارای چنین فناوری و بنیه علمی در صنعت هستهای باشد، ریشه در آن دارد که از ایران قوی، بااستعداد، عالم و دانا ناراحت است.
* مصمم برای رفع تحریم
وی ادامه داد: مجلس شورای اسلامی با مصوبهای که در ارتباط با رفع تحریمها داشت، نشان داد برای طی شدن این مسیر مصمم است. قالیباف گفت: تمام اقدامات در چارچوب برجام و مبتنی بر مواد 36 و 37 است. 1+5 به تعهداتشان عمل نکردند، لذا هیچ وظیفهای نداریم به تعهداتی که آنها عمل نکردند، پایبند باشیم. وی خاطرنشان کرد: در این قانون پیشبینی شده هر موقع آنها به تعهداتشان عمل کنند و شاهد رفع عملی تمام تحریمها، برطرف شدن مشکلات فروش نفت، محدودیتهای بانکی، تجارت، واردات و صادرات باشیم و این موارد به روال خودشان بازگردند، قانون به دولت اجازه میدهد گزارش آن را به مجلس شورای اسلامی ارائه کند و در آن صورت مجددا بر اساس مواد 36 و 37 برجام به تعهداتمان عمل میکنیم.
قالیباف گفت: دشمنان مطمئن باشند ما مصمم به اجرای قانون مذکور هستیم تا شاهد رفع تحریمها به طور کامل باشیم و صنعت هستهای کمک میکند گام مهمی در جهت خنثیسازی تحریمها برداریم.
وی ادامه داد: صنعت هستهای کمک میکند در بخشهایی مانند صنایع پیشرو، فولاد، نفت، نانو، کشاورزی و... به خودکفایی برسیم، لذا این صنعت در رفع و خنثیسازی تحریمها اثرگذار است. رئیس مجلس شورای اسلامی گفت: باید با مواضع و اقدام واحد بهگونهای پیش برویم که مردم در آینده بتوانند از آسایش و آرامش بیشتری برخوردار باشند و شاهد ایرانی قوی همراه با امنیت، شادابی، عزت و عاقبتبخیری باشیم.
* غنیسازی ۲۰ درصدی طبق برنامه
رئیس مجلس شورای اسلامی همچنین پس از بازدید از تاسیسات فردو در توئیتر نوشت: در نظارت میدانی از تأسیسات قدرتآفرین فردو اطمینان یافتم غنیسازی ۲۰ درصد طبق برنامه در حال اجراست. محمدباقر قالیباف نوشت: «برنامه هستهای، قدرت چانهزنی برای رفع تحریم ایجاد میکند و با تولید انرژی در بیاثر کردن تحریم موثر است. طرف مقابل به جای پیششرط گذاشتن، به تعهداتش عمل کند تا به تعهداتمان عمل کنیم».
* تغییر به نفع قانون
گفتنی است پس از اجرایی شدن مصوبه هستهای مجلس و آغاز فرآیند غنیسازی 20 درصدی، علیاکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی اعلام کرد سازمانش در اجرای قانون مجلس از زمانبندی پیشبینیشده هم جلوتر حرکت میکند. صالحی اظهار کرد: انشاءالله طبق آن چیزی که مجلس از ما خواسته و درست در محدودههای زمانیای که مدنظر است و حتی زودتر این کار را پیش میبریم و هیچ مشکلی در این باره نداریم. این در حالی است که علیاکبر صالحی به تاثیر از رئیسجمهور و وزیر امور خارجه اجرای کامل این طرح را همراه با اما و اگرهای فراوان دانسته و انتقادات زیادی درباره آن مطرح میکرد. در این راستا پس از آنکه حسن روحانی و محمدجواد ظریف طرح هستهای مجلس- اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران- را مضر دیپلماسی میدانستند، علیاکبر صالحی در یک گفتوگوی ویدئویی درباره مصوبه مجلس اظهار کرد: مثلا میگویند هزار سانتریفیوژ آیآر6 بسازید. خب! ما این توانایی را داریم، میسازیم اما نگفتهاند پولش را کی میدهد؟ این یک نقص جدی قانون است.
من تعجب میکنم شورای نگهبان چگونه این قانون را تأیید کرده است، شما خواستههایی را از سازمان انرژی اتمی دارید که ما آمادگی انجام آن را داریم ولی با کدام بضاعت مالی؟ بالاخره وقتی شما هزار سانتریفیوژ آیآر6 میخواهید، مواد اولیهاش را باید تامین کنید. خیلی چیزهای دیگر را باید تامین کنید. پولش از کجا باید بیاید؟ اگر از منابع داخلی باید تامین شود، اینها یا نمیدانند منابع داخلی ما چقدر است یا نمیدانند ارزش هر سانتریفیوژ آیآر6 چقدر است! لذا این یک نقص در قانون است. من نمیدانم چطور میخواهند برطرف کنند.
***
کمالوندی: قانون را مو به مو اجرا میکنیم
سخنگوی سازمان انرژی اتمی گفت: ذخایر اورانیوم غنی شده ۲۰ درصد کشور به ۱۷ کیلوگرم رسیده است. به گزارش ایسنا، بهروز کمالوندی در جمع خبرنگاران گفت: قانون را مو به مو اجرا میکنیم. مجلس و دولت درباره پروتکل الحاقی و لغو اجرای آن تصمیمگیری میکنند. ما در این باره آمادگی داریم، اجرای قانونی شدنی است. سخنگوی سازمان انرژی اتمی درباره نصب سانتریفیوژهای IR-m2 طبق مصوبه مجلس در نطنز گفت: حتما قبل از پایان 3 ماه مهلت تعیین شده، هزار ماشین IR-m2را نصبشده خواهیم داشت. کمالوندی درباره تولید برق در نیروگاه اتمی بوشهر گفت: الان یک و نیم درصد ظرفیت تولید برق در کشور از طریق هستهای تامین میشود، اگر چه خیلی کم است. واحدهای ۲ و ۳ در سطح زیرساخت و بتنریزی واحد اول انجام شده و بتنریزی واحد سوم در شرف آغاز است. اگر به همین شکل پیش رویم ظرف 8 سال 2 نیروگاه اتمی دیگر خواهیم داشت. هر نیروگاهی که به مدار میآید ۱۲ تا ۱۴ میلیون بشکه نفت صرفهجویی خواهیم داشت که برای حفظ محیطزیست و کاهش آلودگی موثر است. نیروگاه اتمی بوشهر در سالهای گذشته در پیک بالای مصرف برق به کشور کمک کرده است. سخنگوی سازمان انرژی اتمی در پاسخ به اینکه اگر تا اوایل اسفند آمریکا به برجام بازنگردد اجرای پروتکل الحاقی لغو میشود، گفت: مسلما ما قانون را مو به مو اجرا میکنیم. اینکه پروتکل الحاقی را اجرا میکنیم یا نه تصمیمی مربوط به دولت و مجلس است. ما برای اجرای قانون آمادگی داریم و آنچه مهم است اینکه با تحمیل اراده مردم ایران بر بدخواهان بتوانیم شرایط را بهتر کنیم.
***
اقدام مجلس در تصویب «قانون اقدام راهبردی برای رفع تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران» چگونه پس از 7 سال ایران را در موضع فعال در موضوع هستهای قرار داد
ضرب شست اقتدار
گروه سیاسی: آبانماه بود که نمایندگان مجلس شورای اسلامی طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها را با قید یک فوریت به تصویب رساندند. این طرح نخستین طرح جدی مجلس در حوزه سیاست خارجی به حساب میآمد. هدف از این طرح متوازن کردن تعهدات و تکالیف کشورمان در برنامه جامع اقدام مشترک موسوم به برجام بود که پس از خروج دولت آمریکا از توافق، تعهدات طرفین در برجام توازن خود را از دست داده است و کفه پرداخت هزینههای توافق و انجام سطح بالای تعهدات، یکطرفه به سمت ایران سنگینی میکند. ترور ناجوانمردانه شهید دکتر محسن فخریزاده، دانشمند هستهای و دفاعی کشورمان در این میان باعث شد بهارستان در جهت خواست و مطالبه عمومی با جدیت بیشتری به سمت اجرایی کردن این طرح برود تا پاسخ مناسبی به این اقدام تروریستی که با هدف ضربه زدن و کند کردن پیشرفت برنامه هستهای کشورمان انجام شد داده باشد. بر این اساس، نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی 9 آذر، ۲ روز پس از شهادت دکتر فخریزاده و در سایه بیعملی دولت در پاسخ به این ترور، دو فوریت طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها را تصویب کردند. از 246 نماینده حاضر در صحن علنی، 232 رای مثبت، پاسخ قاطع وکلای ملت به شهادت محسن فخریزاده بود.
این طرح از آن جهت مهم بود که میتوانست برنامه هستهای کشورمان را از لحاظ ظرفیت فنی شامل میزان و سطح غنیسازی (از جمله غنیسازی 20 درصد) و همچنین تجدیدنظر در اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی و بازرسیهای فراپروتکلی در چارچوب اقدامات شفافیتساز روی ریل بازگشت به مسیر اقتدارآفرین گذشته قرار دهد.
جزئیات طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها شامل 9 ماده میشود. این طرح در مقدمه خود به پیشینه برجام پرداخته و به هدف توافق هستهای در پذیرش حق غنیسازی و رفع کامل تحریمها اشاره کرده است، سپس به نقض برجام توسط دولت اوباما و خروج ترامپ از توافق هستهای و همچنین تعلل و عمل نکردن به هیچ یک از تعهدات یازدهگانهای که تروئیکای اروپا ۱۵ تیرماه سال ۹۷ با انتشار بیانیه رسمی برای بهرهمندی ایران از منافع اقتصادی برجام پذیرفته بود، میپردازد.
در بخش پایانی مقدمه این طرح ضمن یادآوری 5 گام کاهش تعهد هستهای با دستور شورای عالی امنیت ملی کشور، آورده شده است: مجلس شورای اسلامی در چارچوب «گامهای کاهش تعهدات هستهای» و «نامه رئیسجمهور ایران به کشورهای اروپایی»، در پاسخ به روند اقدامات خصمانه آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران و همراهی کشورهای اروپایی با آن، از جمله تشدید ظالمانه و بیوقفه تحریمها علیه ملت ایران، اقدام تروریستی علیه سردار شهید حاجقاسم سلیمانی، اقدام خرابکارانه در تاسیسات نطنز و در نهایت تلاش غیرقانونی آمریکا برای بازگشت قطعنامههای ۱۶۹۶ (۲۰۰۶)، ۱۷۳۷ (۲۰۰۶)، ۱۷۴۷ (۲۰۰۷)، ۱۸۰۳ (۲۰۰۸)، ۱۸۳۵ (۲۰۰۸) و ۱۹۲۹ (۲۰۱۰) شورای امنیت سازمان ملل و نیز تلاش آمریکا برای افزایش ریسک و ایجاد فضای عدم اطمینان برای کشورها، شرکتها و بانکهای خارجی به منظور همکاری با ایران در زمینه برنامه هستهای و تسلیحات متعارف از طریق صدور دستور اجرایی و تهدید به اعمال تحریمهای ثانویه، طرح زیر را با عنوان «طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها» به تصویب میرساند:
ماده ۱- سازمان انرژی اتمی ایران موظف است ظرف مدت ۲ ماه پس از تصویب این قانون، سالانه به میزان حداقل ۱۲۰ کیلوگرم اورانیوم با غنای ۲۰ درصد در تاسیسات شهید علیمحمدی فردو تولید و در داخل کشور ذخیره کند و نیز نیازهای صلحآمیز صنایع کشور به اورانیوم با غنای بالای ۲۰ درصد را به طور کامل و بدون تأخیر تأمین کند.
ماده ۲- در جهت تحقق ظرفیت یکصدونود هزار سو غنیسازی، سازمان انرژی اتمی ایران مکلف است پس از تصویب این قانون، ظرفیت غنیسازی و تولید اورانیوم غنیسازی شده را با سطح غنای متناسب هر یک از مصارف صلحآمیز کشور، به میزان ماهانه حداقل ۵۰۰ کیلوگرم افزایش دهد و نسبت به نگهداری و انباشت مواد غنیشده در کشور و مصرف معین حجم مذکور اورانیوم غنیسازی شده، اقدام کند.
ماده ۳- برای تحقق هدف مندرج در ماده ۲، سازمان انرژی اتمی موظف است ظرف مدت ۳ ماه عملیات نصب، تزریق گاز، غنیسازی و ذخیرهسازی مواد را تا درجه غنای مناسب، با حداقل ۱۰۰۰ عدد ماشین IR-m2 در بخش زیرزمینی تاسیسات شهید احمدیروشن نطنز آغاز کند. همچنین سازمان انرژی اتمی مکلف است در همین بازه زمانی، هر گونه عملیات غنیسازی و تحقیق و توسعه با ماشینهای IR-6 را به تاسیسات شهید علیمحمدی فردو منتقل کرده و عملیات غنیسازی را با حداقل ۱۶۴ ماشین از این نوع آغاز نموده و آن را تا انتهای سال ۱۳۹۹ به ۱۰۰۰ ماشین توسعه بدهد.
3 ماده اول این طرح که صراحتا به غنیسازی اورانیوم از جمله غنیسازی 20 درصد اشاره دارد، پیامی آشکار به کشورهای غربی از سوی نظام جمهوری اسلامی مبنی بر بازگشت به اقتدار هستهای است.
* چرا فردو مهم است؟
فردو تنها سایت هستهای جمهوری اسلامی است که اصول روز پدافند غیرعامل در آن بخوبی رعایت شده و از لحاظ نظامی بسیار استراتژیک است.
نزدیکی مرکز غنیسازی فردو به تهران یا به تعبیری قلب کشور، از مزیتهای این مرکز فوقپیشرفته غنیسازی است که آن را از سایر مراکز تاسیسات هستهای ایران جدا میکند.
فردو 40 متر زیر زمین بوده و 90 متر پوشش کوه دارد، یعنی 130 متر ضریب عدم دسترسی برای انهدام که عملا مورد حمله قرار گرفتن این سایت را برخلاف نطنز، غیرممکن کرده است؛ گفته میشود بمب 400 میلیون دلاری سنگرشکن آمریکا معروف به «مادر بمبها» نیز قادر به انهدام آن نیست. تمام تاسیسات مورد نیاز غنیسازی در فردو برخلاف نطنز در زیر زمین بوده و قابل انهدام نیست.
* ایران فرآیند غنیسازی 20 درصد خود را در فردو انجام میداد
فردو محل ذخیرهسازی اورانیوم با غنای 20 درصد بوده است. نحوه طراحی و چینش سانتریفیوژها (با بهکارگیری نسلهای جدید سانتریفیوژ) در فردو بدون هیچ تغییری دارای قابلیت غنیسازی برابر میزان مورد نیاز کشور است.
دقت در چینش نیروها و تمهیدات لازم، درز اطلاعات را از این مرکز محدود کرده است. سامانه ضدموشکی اس 300 که یکی از اهداف استقرار آن محافظت از تاسیسات هستهای بوده در نزدیکی تاسیسات هستهای فردو جایگذاری شده است.
به بیان دیگر، رعایت اصول پدافند عامل و غیرعامل مهمترین رکن ضربهناپذیری فردو است که در صورت حمله نظامی به تاسیسات هستهای، این مرکز میتواند بدون هیچ محدودیتی به فعالیتهای خود ادامه دهد.
ارسال به دوستان
رئیسجمهور: در طول این ۳ سال شبی نبود که با خیال آسوده سر به بالین بگذارم
شبهای روحانی!
گروه سیاسی: «در طول این ۳ سال هیچ شبی نبود که با خیال آسوده سر به بالین بگذارم». این ادعایی بود که روحانی در توصیف شرایط تحریمی پس از خروج ترامپ از برجام مطرح کرد.
به گزارش «وطن امروز»، رئیسجمهور صبح روز پنجشنبه در آیین بهرهبرداری از طرحهای ملی وزارت جهاد کشاورزی با اشاره به اینکه باید قدردان مقاومت مردم در ۳ سال اخیر بود، گفت: «در طول این ۳ سال، البته همیشه دلنگران بودیم و خدا را گواه میگیرم هیچ شبی نبود که با خیال آسوده سر به بالین بگذارم. احساس من در تمام این ۳ سال، همانند همان سالهای جنگ تحمیلی و مسؤولیتهایی که در جنگ داشتم، بود». وی در ادامه اظهار داشت: «حس من این بود که آن 8 سال باز به یک صورت دیگری ظهور و بروز پیدا کرده و امروز در یک جنگ تحمیلی اقتصادی هستیم. ما را ۳ سال در تحریم و یک جنگ شدید بیسابقه قرار دادند، منابع مالی ما را در دنیا قفل کردند و نگذاشتند از آن استفاده کنیم، نگذاشتند نفت و میعانات گازیمان را صادر کنیم و در سایر صادرات هم مشکل درست کردند اما بهرغم این، ملت ایستادگی کرد».
این نخستین بار نیست که حسن روحانی در توصیف روزهای پسابرجامی از لفظ «جنگ» و مقایسه آن با سالهای جنگ تحمیلی استفاده میکند. پیش از این مهرماه سال جاری نیز او چنین مقایسهای کرده و گفته بود: ما از سال 59 تحریم اقتصادی داشتیم ولی از سال 97 جنگ اقتصادی شروع شد و الان بحث تحریم مطرح نیست، بلکه جنگ اقتصادی است. آمریکا با همه امکانات خود با دلار، مناسبات، روابط بانکی و روابطش با شرکتهای چندملیتی، وارد جنگ اقتصادی با ما شده بود.
با این حال تلاشهای روحانی در توصیف شرایط سالهای پایانی دولتش به شرایط جنگی، اقرار به چیزی است که او نباید چندان تمایلی به آن داشته باشد. وعده رفع تحریمها شعار اصلی او در جریان تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری بود؛ وعدهای که حالا به اقرار مواضع این روزهای روحانی نهتنها محقق نشده که او رکورد تحمیل تحریمهای خارجی را از آن خود کرده است، متقابلا او حتی در روزهای پسابرجامی که ثمره اقتصادی مشهودی از توافقش حس نمیشد، ادعای برداشته شدن سایه جنگ را در سایه این توافق مطرح کرده بود. بر این اساس شاید مقایسه وضعیت این روزهای کشور با شرایط جنگی یک موضع دفاعی از روحانی در توجیه وضع موجود باشد اما یقینا اعتراف به چیزی است که دولتمردان در سالهای گذشته بارها تلاش برای انتساب به منتقدان دولت داشتند. از سوی دیگر ادعای روحانی مبنی بر اینکه «در طول این ۳ سال هیچ شبی نبود که با خیال آسوده سر به بالین بگذارم» هیچ نسبتی با عملکرد سالهای اخیر دولت او ندارد. مقامات دولتی عملا با مواضع اخیر خود نشان دادهاند نهتنها از عملکرد خود رضایت کامل دارند که حتی نبودن خود را مساوی با تحمیل شرایطی سختتر میدانند و از سوی دیگر سیاستهای پیگیریشده در 3 سال گذشته هیچ نشانی از تغییر مسیر قطار دولتمردان ندارد. یک ماه پیش بود که روحانی در جلسه هیات دولت در دفاع از عملکرد خود در موضعی عجیب گفت: «هیچ دولتی بعد از انقلاب نمیتواند ادعا کند مانند دولت یازدهم و دوازدهم حامی اقشار کمدرآمد جامعه بود»، پس از آن اسحاق جهانگیری نیز در شرایطی که مردم سختترین شرایط اقتصادی ممکن را تجربه میکنند، خبر از پایان زمستان و روسیاهی منتقدان دولت داد؛ اظهاراتی که هیچ کدام نه نشان از شرمندگی دولتمردان نسبت به وضعیت موجود دارد و نه یادآور دولتی است که رئیس آن شبها خواب آرامی نداشته است.
ارسال به دوستان
درباره مهرداد میناوند که درگذشتش فوتبال ایران را عزادار کرد
25 هم ابدی شد
مهدی طاهرخانی*: کرونا دستبردار نیست، بسان قصابی قرون وسطایی، بیرحم در ابتدای کشتارگاهی سرد و بیروح ایستاده و خرد و کلان را میزند. سر و دست نه؛ فقط سر و گردن. همچون قصه برگ و پاییز. یک هفته تمام؛ از چهارشنبه اول بهمن که مهرداد میناوند با نفسی بریده و توانی تاختشده پا به بیمارستان لاله گذاشت تا شامگاه چهارشنبه هشتم بهمن، عوض 7 روز، گویی 70 سال برای دوستان و خانوادهاش گذشت. کاش ویروس منحوس عوض امروز 20 سال قبل سراغ پسر شوخ و طناز سیمتریجی تهران میآمد؛ آن روزها که بدنش آماده هر جنگی بود، بدون حتی چند درصد چربی اضافه و با قامتی کشیده، صورتی استخوانی و سر و گردنی ستبر. آن روز که 100 حریف را در زمین و بیرون آن میطلبید خبری از کرونا و سایر ویروسهای منحوس نبود. اما مهرداد بعد از ترک مستطیل سبز متاسفانه مسیر دیگری را پیش گرفت. هیچکس او را قضاوت نمیکند که تنها ایزد منان، بیعیب و عار است. چه کسی میتواند مدعی شود هیچ اشتباهی نکرده؟ با این وجود هافبک خوشتکنیک سابق تیم ملی فوتبال کشورمان، هر چه کرد با خویشتن کرد و آزارش به کسی نرسید. ملکالموت از جوانیاش بیاطلاع بود و شاید با دیدن چهره شکسته و بدن ناآماده او ، حدس نمیزد این پسرک ۲ دهه قابل ششهایی داشت به اندازه یک وال بزرگ دریایی. مگر خستگی میشناخت؟ مگر به این سادگیها تسلیم میشد؟ نگاه به کریخوانیهای چند سال اخیرش نکنید؛ او از آنانی نبود که از بیرون فرمان لنگش کن را بدهد. او روزگاری خودش از سلاطین لنگ کردن بود. اما خب! این بازی روزگار است. گرد پیری رگباری بر سر و صورتمان مینشیند و آرامآرام بیآنکه بفهمیم، از درون پیرمان میکند. اما برای پسر عجول فوتبال ایران این گرد، گویی دوپینگ کرده بود. تنها 45 سال داشت. از عجله گفتیم؛ به 20 سالگی نرسیده بود که جایگاه ثابتی در ترکیب اصلی تیم ملی دستوپا کرد. آن هم در چه دورهای؟ زمانی که رضا شاهرودی برای خودش حکومتی در جبهه چپ پرسپولیس و تیم ملی داشت. اصلا چه کسی را یارای رقابت با مالدینی مدل ایران بود؟ بیآنکه قصد بیاحترامی به دیگران را داشته باشیم باید بگوییم روش مهرداد با سایر رقبای همپستی -در آن دوران- متفاوت بود. مخفیانه سراغ خبرنگاران نیامد که با دادن اخبار رختکن، آنها در ازایش از بهتر بودنش از شاهرودی بنویسند. هرگز بدقلقیهای همپستی پیشکسوت را به حساب دشمنی واقعی نگذاشت و برخلاف قصه ۲ همپستی دیگر آن زمان پرسپولیس و تیم ملی (لازم به گفتن نامشان نیست) کوچکتر برای زدن بزرگتر شروع به زیر آبی رفتن نکرد.
نان دلش را خورد و بیآنکه شاهرودی را از مسیرهای فرعی غیراخلاقی به در کند براحتی فیکس تیم ملی شد. کمی بعدتر بیآنکه کسی مزاحم دیگری شود جا برای جفتشان در ترکیب پرسپولیس باز شد. اما پسرک عجول که زود لباس ملی و پرسپولیس را از آن خود کرده بود لژیونر شد تا دوره درخشانی را در اروپا سپری کند. بعد از چندین سال موفقیتآمیز به ایران بازگشت اما در دوره بازگشت دیگر شباهتی به بازیکن سابق نداشت. ناباورانه در 30 سالگی کفشهایش را آویخت. چرایش بماند برای بعدها. چپپای خوشتکنیک بعد از وداع با چمن سبز، گویا با زندگی سفید هم به گونهای قهر کرد. رفت و در غبارها گم شد. صورت پف کرده، موی ریخته، چربیهای اضافه؛ نه این هیچ شباهتی به آن میناوند ترکهای خودمان ندارد.
اگر چه بعدها دوستان نزدیکش به رسم دوستی، دستش را گرفتند اما گویی دل مهرداد از چیزهای دیگری پر بود و معلوم بود در پس همه آن کریخوانیها برای رقیب، یک بغض آزارش میدهد. خیلی از ما یک پنجره پنهان آن پشتها داریم که هر از گاهی از آن به بیرون میخزیم. با این وجود دوستان نزدیکش میگویند که بعد از ازدواج مجدد، با خودش عهد کرد مسیر دیگری را پیش بگیرد. نشان به آن نشان که در آخرین باری که در قاب تلویزیون اینترنتی ظاهر شد، دیگر کری نخواند و فحوای حرفش یک چیز بود در این مایهها؛ وضعیت مردم خوب نیست و شاید هر جملهای که در قالب کری بیان شود همانند تیری است که بر قلب این و آن مینشیند. از این رو ناباورانه هیچ پاسخی به حرفهای امیرحسین صادقی نداد و اینگونه زیبا، بازی کریخوانی را تمام کرد. کرونا بیرحم است و در عین حال ویروسی به غایت دموکرات. هیچ فرقی بین هیچ گروه و رستهای نمیگذارد، چه معروف و پولدار و شناختهشده باشی و چه گمنام و فقیر و ناشناخته. لحظهای غفلت و اندکی پشت گوش انداختن، ناگهان فاجعه تمامعیار را رقم میزند. مهرداد میناوند که به همراه علی انصاریان در یک برنامه اینترنتی در روز داربی حاضر شده بود به همین سادگی با «کووید-19» آشنا شد. اگر چه عدهای میگویند قبل از حضور در استودیو علائم ناخوشی را داشت و آن را جدی نگرفت. هر چه بود بسیار فرصت داشت زودتر خودش را به بیمارستان برساند. به تصور اینکه مانند خیلیهای دیگر با چند روز استراحت خوب میشود، خانه ماند. آنقدر دیر به بیمارستان رسید که پزشکان در همان روز نخست بستری شدنش از مردم طلب دعا کردند. بله! او بسیار دیر به بیمارستان آمد و نخستین اشتباهش درباره این ویروس عجیب، ناشناخته و غیر قابل پیشبینی مبدل به آخرین اشتباهش شد. 7 روز جانانه مقاومت کرد و دست آخر به گفته تیم پزشکی، به علت آمبولی ریه، بازی را واگذار کرد. یک لخته خون در سرخرگ پسر همیشه سرخپوش کار را تمام کرد. تازهعروسی که ماه عسلش را 7 روز پشت در «ICU» بیمارستان لاله سپری کرده بود، بدترین خبر جهان را از پزشکان شنید. ساعت 22 چهارشنبه هشتم بهمنماه 1399، کمتر از 2 ماه مانده به پایان قرن چهاردهم، کار آقای شماره 25 با دنیای فانی تمام شد. خداحافظ آقای میناوند! تشکر بابت همه آن لحظات شیرینی که برای این مردم رقم زدی. مرسی بابت خوشحال کردن مردمی که در دهه 70 خورشیدی با نسل طلایی، عاشقانه فوتبال را در آغوش کشیدند. هر یک از ستارههای آن تیم طلایی، بخشی از تاریخ جدانشدنی فوتبال ما هستند. از احمدرضای بزرگ درون دروازه تا کریم و خداداد و منصوریان و دایی. حتی علیاکبر استاداسدی هم حالا جایگاه خاص خودش را در حافظه تاریخی ما دارد. شما مردم را شاد کردید و تاریخ تا ابد به یاد خواهد آورد که چگونه بچههای متولد دهه 70 و 80 عاشق فوتبال شدند. مرگ، سرنوشت محتوم همه ما در جهان فانی و خاکی است و خوشا به حال آنان که بعد از رفتن جسمشان، نامشان را در حافظه ما حک میکنند.
* دبیر گروه ورزشی
***
* ۲۴ سال توفانی آقای ۲۵
پاییز ۱۳۷۵ خورشیدی است؛ رستاخیز فوتبال ملی ایران. شاگردان محمد مایلیکهن نسلی تازهاند برای فوتبال ایران؛ نسلی درخشان و خاطرهساز برای فوتبال ایران و حتی قاره کهن. آن روزها نه از شین جی کاگاوای ژاپنی خبری بود و نه از جی سونگ پارک کرهای. امارات عربی متحده میزبان جام ملتهای آسیاست و ایران در دور گروهی با عراق، تایلند و عربستان همگروه. تیم ملی در بازیهای انتخابی پوست انداخته است. محمد مایلیکهن با دستیارانش مجید جهانپور و نادر فریادشیران هدایت تیم ملی را بر عهده گرفتهاند؛ آن هم درست پس از چند سال ناکامی پیاپی و تلخ. تیم ملی ایران اگرچه با علی پروین در بازیهای آسیایی ۱۹۹۰ پکن قهرمان آسیا شد ولی آن قهرمانی آغاز افولش بود. نخست در جام ملتهای آسیا در ژاپن ناکام بود و بعد در انتخابی جامجهانی ۱۹۹۴ آمریکا راه به جایی نبرد. این ۲ شکست بزرگ، بویژه شکست در راه جامجهانی، دوران تازهای را در فوتبال ایران رقم زد. علی پروین برای چند سال از فوتبال کنار رفت و سر و کله مربیان کروات در فوتبال ایران پیدا شد.
امیر عابدینی، ریاست وقت فدراسیون فوتبال، بعد از علی پروین تیم ملی را به استانکوی فقید سپرد ولی او در بازیهای آسیایی ۱۹۹۴ نتوانست کار خاصی را انجام دهد؛ همان رقابتهایی که دروازهبان بحرین در برخورد با علی دایی، طحال شهریار فوتبال ایران را پاره و او را برای چند ماه خانهنشین کرد.
عابدینی از فدراسیون فوتبال رفت و استانکو هم از تیم ملی. این دو در پرسپولیس دوباره به هم رسیدند. مربی کروات بر خلاف تیم ملی در جمع سرخپوشان کارنامهای درخشان برجا گذاشت. استانکو که جایگزین یورگن گده شده بود، در سال نخست حضورش روی نیمکت سرخپوشان جوانان زیادی را روانه میدان کرد؛ جوانانی که تاریخساز شدند؛ از جمله مهدی مهدویکیا و مهرداد میناوند.
هدایت تیم ملی به محمد مایلیکهن سپرده شد. انتخابی جام ملتهای آسیا چالش نخست بود. گمانهزنیها درباره انتخاب سرمربی تیم ملی حول نامهایی چون ناصر حجازی، فیروز کریمی، محمود یاوری و چند مربی سرشناس خارجی میگشت اما مایلیکهن و دیگر دستیار تیم ملی جوانان، مجید جهانپور، به عنوان مربیان تیم ملی معرفی شدند. مایلیکهن پیش از آن سابقه سرمربیگری در هیچ تیم باشگاهی یا ملی را نداشت و همین صدای منتقدان را درآورده بود. نپال، سریلانکا و عمان در مرحله مقدماتی در نهایت موانع بلندی از کار درنیامدند و تیم ملی با نمایشهایی قابل قبول راهی بازیها در امارات شد.
بازی اول در جام ملتها کاملا ناامیدکننده از آب درآمد. عراق حریف سرسختی بود و تیم ملی را ۲ بر یک شکست داد. بازی با تایلند اما داستان دیگری داشت و نقطه عطفی در تاریخ این تیم و البته سرنوشت بسیاری از بازیکنان شد. تیم ملی حریف را ۳ بر یک شکست داد. نعیم سعداوی، مهرداد میناوند و علی دایی گلزنان ایران در آن بازی بودند؛ مسابقهای که موتور تیم ملی را روشن کرد. برد ۳ بر صفر برابر عربستان و پیروزی تاریخی ۶ بر ۲ مقابل کرهجنوبی در ادامه همان رقابتها به ثبت و ثمر رسید. مانع قهرمانی تیم ملی نه حریفان که داور مصری دیدار نیمهنهایی برابر عربستان بود. سوتهای او در نهایت باعث شد مردان نلو وینگادا راهی فینال شوند و تیم ملی به مصاف کویت برود و باز هم عنوان تکراری سوم آسیا را همانند سال ۱۹۸۸ کسب کند ولی این تازه آغاز کار بود.
به ۱۸ آذر ۱۳۷۵ بازگردیم؛ به بازی ایران - تایلند. مایلیکهن که بازی اول را به عراق باخته بود، در بازی دوم ترکیب تیم ملی را زیر و رو کرد. او مجتبی محرمی، نعیم سعداوی و مهرداد میناوند را جایگزین اکبر یوسفی، سیروس دینمحمدی و مهدی مهدویکیا کرد. محرمی رهبر تیم در زمین شد و سعداوی و میناوند با گلهایشان زمینهساز پیروزی شدند. این آغاز راه مهرداد میناوند در تیم ملی بود؛ راهی که در ادامه او را به جامجهانی، فوتبال اروپا، قهرمانی اتریش و حضور در لیگ قهرمانان اروپا رساند. مهرداد میناوند و بازیکنان همنسل او روزهایی درخشان را برای فوتبال ایران رقم زدند. بازی در سطح اول فوتبال باشگاهی اروپا برابر منچستریونایتد سرالکس فرگوسن و یوونتوس تورین با ستارگانی همچون بکام، اسکولز، گیگز، بوفون، دلپیرو، زیدان و... یا حضور در «بازی قرن» برابر آمریکا در جامجهانی ۱۹۹۸ فرانسه که نخستین برد تاریخ تیم ملی در جامهای جهانی هم بود، به دست همین نسل رقم خورد؛ نسلی که پس از ۲۰ سال توانسته بودند تیم ملی را به جامجهانی برسانند.
از آن پاییز ۲۴ سال گذشته و حال مهرداد میناوند نخستین بازیکن «فقید» آن تیم خاطرهساز لقب گرفته است. کرونا در یک سال گذشته قربانیان زیادی گرفته که یکی از آنها بازیکن سالهای پیش تیم ملی ایران و پرسپولیس است؛ بازیکنی که در ۲۰ سالگی ستاره شد و در ۳۰ سالگی کفشهایش را آویخت. او که از پاس تهران به فوتبال ایران معرفی شد، در ایران برای پرسپولیس با شماره ۲۵ معروفش، سپاهان و راهآهن پا به توپ شد ولی اوج فوتبالش را در اتریش و با پیراهن اشتورمگراتس سپری کرد. مرگ در ۴۵ سالگی پایانی توفانی برای بازیکن چپپایی بود که در زندگی شخصی و حرفهای خود توفانهای زیادی را از سر گذراند؛ کرونا و جوانمرگی واپسینشان بود.
***
[پیکر مهرداد میناوند در خانه ابدی آرام گرفت]
مراسم خاکسپاری مهرداد میناوند که بعد از یک هفته درگیری با بیماری کرونا در بیمارستان لاله تهران دار فانی را وداع گفت پنجشنبه در قطعه نامآوران بهشتزهرا برگزار و بازیکن سابق پرسپولیس و تیم ملی در کنار مزار زندهیاد ابراهیم آشتیانی به خاک سپرده شد. در این مراسم اهالی فوتبال ایران مثل علی پروین، علی دایی، یحیی گلمحمدی، کریم باقری، مهدی محمدنبی، محمد خاکپور، افشین پیروانی، سعید شیرینی، جواد کاظمیان، محمدرضا مهدوی، سیدمحمد پنجعلی، مجید صدری رئیس هیات مدیره و جعفر سمیعی مدیرعامل باشگاه پرسپولیس، ابراهیم شکوری، حمیدرضا گرشاسبی، مصطفی قنبرپور، بهنام ابوالقاسمپور، اشپیتیم آرفی و محمدحسن انصاریفرد حضور داشتند و بازیکن اسبق پرسپولیس را تا خانه ابدی بدرقه کردند.
ارسال به دوستان
بایدن و آمریکای از همگسیخته
آمریکای پس از تحلیف بایدن
مهدی گرگانی: بدونشک آمریکای کنونی بدترین دوران سیاسی خود را طی چند دهه گذشته از زمان جنگ دوم جهانی سپری میکند. شکاف، انشقاق و بحران سیاسی در تار و پود ایالات متحده رخنه کرده است. تبعیض نژادی، بحران مهاجران، شکاف حداکثری میان رنگینپوستان و سفیدپوستان، تقویت سفیدبرترپندارها، بحران کرونا، بیکاری، بحران اقتصادی و حالا «بحران ترامپ»، چشمانداز سیاسی ـ اقتصادی ـ اجتماعی آمریکا را دچار ابهام و تاریکی کرده است.
اکنون جو بایدن پس از ماهها تنش سیاسی و انتخاباتی و با برگزاری یک مراسم تحلیف امنیتی در کاخ سفید مستقر شده است. اما آیا بایدن میتواند آمریکا را دوباره متحد کند؟
خود بایدن در سخنرانیاش در مراسم تحلیف در روز 20 ژانویه تاکید کرد صحبت از اتحاد در آمریکا در شرایط فعلی یک فانتزی است. رئیسجمهور جدید در این مراسم گفت: شکافها و نیروهایی که ما را جدا میکند، عمیق و واقعی هستند اما تازگی ندارند؛ این نبردی دایمی است و پیروزی هرگز تضمین نشده است.
هر چند رئیسجمهور آمریکا مدعی شد تلاش میکند اتحاد را به آمریکای از همگسیخته بازگرداند اما به باور تحلیلگران و ناظران سیاسی، این اقدام بسیار دشوار مینماید و چالشهای بزرگ پیش پای دولت واشنگتن آن را بعید و دور از دسترس کرده است.
در تازهترین نظرسنجی که بعد از مراسم تحلیف بایدن توسط شبکه «ای بیسی نیوز» و «مؤسسه ایپسوس» انجام شده است، از هر 5 آمریکایی فقط یک نفر معتقد است جو بایدن میتواند آمریکا را دوباره متحد کند. بر اساس نتایج این نظرسنجی، 22 درصد شرکتکنندگان گفتند بایدن کشور را متحد نمیکند، 24 درصد نیز با تردید بسیار گفتند هرگز به بایدن در این زمینه اطمینان ندارند. 71 درصد حاضران در این نظرسنجی که مراسم تحلیف بایدن را به طور کامل یا بخشهایی از آن را مشاهده کردند، گفتند سخنان او «بسیار یا تا حدودی قانعکننده» است. 29 درصد نیز گفتند سخنان بایدن خیلی یا هرگز قانعکننده نبود.
* سایه سنگین ترامپ بر سیاست در آمریکا
اما فارغ از چالشها و بحرانهایی مثل بحران کرونا یا مسائل تبعیض نژادی، مهاجرت و... که ممکن است دولت جدید آمریکا بتواند آنها را هر چند به صورت نسبی حلوفصل کند، تاثیری که ترامپ و ترامپیسم بر آمریکا بر جا گذاشته است، فعلا از بین نخواهد رفت و احتمالا تا سالها تنش و شکاف را در این کشور حفظ خواهد کرد.
از سوی دیگر کار دولت و کنگره آمریکا با ترامپ به پایان نرسیده است؛ طرح استیضاح ترامپ نزدیکترین پروندهای است که باید با آن روبهرو شوند. نمایندگان دموکرات مجلس نمایندگان و سنای آمریکا تلاش میکنند نمایندگان جمهوریخواه را برای رای مثبت به استیضاح ترامپ در سنا مجاب کنند. خود نمایندگان جمهوریخواه اما در این زمینه دچار دودستگی هستند، چرا که استیضاح یا عدم استیضاح دونالد ترامپ هر کدام احتمالا تبعات منفی بر آینده سیاسی این حزب و در مجموع ایالات متحده خواهد گذاشت. ترامپ تهدید کرده است در صورت حمایت جمهوریخواهان از استیضاح یک حزب جدید تشکیل خواهد داد. تشکیل حزب جدید ممکن است بسیاری از جمهوریخواهان را به سمت او جذب کند و با توجه به پایگاه اجتماعیای که او در میان آمریکاییها ایجاد کرده است، میتواند حزب جمهوریخواه را به چالش بکشد. شعار «آمریکا را دوباره با عظمت کنیم» از پایگاه قوی و بسیار مستحکمی برخوردار است و ثروت و منابع مالیای که ترامپ در اختیار دارد، میتواند در صورت تشکیل حزب، ترامپ را به صحنه سیاسی آمریکا بازگرداند. اگر استیضاح رای نیاورد نیز جمهوریخواهان با فشار ترامپ برای نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری بعدی مواجه خواهند بود. با توجه به عدم همراهی سران حزب جمهوریخواه با اقدامات ترامپ بعد از انتخابات 2020، نامزدی دوباره ترامپ نیز میتواند حزب جمهوریخواه را با مشکلات اساسی روبهرو کند. مساله پرونده مالیاتی ترامپ که به سرعت از سوی وزارت دادگستری آمریکا روی میز آمده است و دیگر تخلفات یا جرائمی که احتمالا ترامپ مرتکب شده است، میتواند باعث ایجاد تنشهای سیاسی در جامعه آمریکا شود. با توجه به هواداران پروپاقرصی که ترامپ دارد، هر گونه برخورد قضایی با وی نیز ممکن است باعث ایجاد اعتراضات خیابانی و تنش سیاسی در آمریکا شود. تمام اینها مسائلی است که دولت جدید آمریکا و همچنین حزب جمهوریخواه را با نگرانی و تردید در زمینه چگونگی برخورد با ترامپ پس از کنار رفتن او از قدرت مواجه کرده است و باعث میشود آنها دست به عصا حرکت کنند. از سوی دیگر از زمانی که ترامپ از قدرت کنار رفته است تاکنون ۲ بار از بازگشت به صحنه سیاسی سخن گفته است. این اظهارات نشان میدهد حدس و گمانها درباره بازگشت دوباره ترامپ چقدر واقعی است. او در آخرین سخنرانی خود در فرودگاه اندروز قبل از پرواز به سمت فلوریدا به طرفدارانش قول داد به شکلی به عرصه سیاست بازخواهد گشت. در فلوریدا نیز هنگامی که با تعدادی از طرفدارانش در مقابل مجموعه گلف خود روبهرو شد تاکید کرد دوباره به سیاست باز خواهد گشت. ترامپ اگر چه در انتخابات ریاستجمهوری شکست خورد اما با 74 میلیون رایی که در انتخابات کسب کرده است، نشان داد شیوه تفکر او و ترامپیسم شکست نخورده است. میتوانیم بگوییم ترامپیسم در حال حاضر به یکی از جریانات اصلی و با نفوذ آمریکا تبدیل شده است که میتواند در انتخابات کنگره در سال 2022 و همچنین انتخابات ریاستجمهوری 2024 به شکلی افراطیتر از قبل قدرتنمایی کند.
هر چند کار دموکراتها با دونالد ترامپ هنوز به پایان نرسیده است اما به نظر میرسد ترامپ نیز هنوز به پایان خط نرسیده است و دیر یا زود دوباره در برابر دموکراتها صفآرایی خواهد کرد. با این شرایط آیا بایدن میتواند به آمریکای متحد امیدوار باشد؟
ارسال به دوستان
جهش تولید فراموش شد؟!
فاطمه علیزادنیا: شاید انتظار میرفت در پی جنایت 13دیماه 98 فرودگاه بغداد، شعار سال ۹۹ از سوی حضرت آیتالله العظمی خامنهای، مثلا انتقام تعیین شود اما طبق سنت نانوشته دهه اخیر، باز هم مساله اقتصاد و تولید در صدر دستورات و خواستههایشان قرار گرفت. شعار سال نه «تولید افزون» که «جهش تولید» نام گرفت؛ جهشی که در بازار آشفته کنونی، مستلزم تمهیداتی بود.
اما ناظر به عدم تلاش دولت برای تحقق شعار سال، توجه به چند نکته مهم و اساسی است.
یکـ در سخنرانیهای سال ۹۹ رهبر حکیم انقلاب، جوانان بیش از پیش مورد خطاب قرار داده شدند. معظمله در دیدار اخیر خانواده شهید دکتر محسن فخریزاده، بار دیگر بر بروز جوانان مجاهد و انقلابی تاکید فرمودند. گاهی مطالباتی که از جوانان جهادی میشود، از مطالباتی که در جلسات با سران ۳ قوه هم مطرح میشود عمیقتر و جدیتر است. دلیل این استراتژی را شاید بتوان به تفکر و جهانبینی جوان مومن انقلابی مدنظر رهبر حکیم انقلاب ارتباط داد.
ایشان در پیام نوروزیشان بر حضور «مجموعههای جوان و مبتکر و پای کار و پرامید و پرنیرو و پرانگیزه و پراستعداد» در این میدان تاکید داشتند؛ این نشان میدهد برای تحقق شعار «جهش تولید» بیشتر به نیروهای جهادی و بخش خصوصی نیاز بود. صحبت از یک جهانبینی متفاوت است؛ تفکری که قائل به شعار «تفکر جهادی ما میتوانیم» طی طریق میکند.
«تفکر جهادی» یعنی «حاکم شدن تفکر تخلفناپذیر بودن وعده الهی» بر جامعه و لازمه اصلی حاکم شدن این تفکر «دیدن دشمنی دشمنان» و «قطع امید از بیگانگان» و «تکیه بر تواناییها و ظرفیتهای داخلی» است. این تفکر است که هرگونه تهدیدی را به فرصت تبدیل میکند. به بیان دیگر «جبهه نیروهای انقلاب از جایی تقویت و یاری میشوند که انتظارش را ندارند» و «به دشمن نیز از نقطهای ضربه میزنیم که انتظارش را ندارد».
نامگذاری سال 99 با عنوان «جهش تولید»، به دلایل مختلف یک انتخاب هوشمندانه بود؛ از جمله اینکه اولا اولویت مجلس یازدهم را مشخص کرد و مجلس یازدهم باید با استفاده از وظایف قانونی خود بویژه بعد نظارتی، دولت را «از ریل وعده به ریل عمل» برمیگرداند که بهرغم مخالفتهای دولت و شخص رئیسجمهور، با طرحهای خود تا حدی نیز توفیق یافت.
دوـ جهش تولید - حتی اگر در ۵۰ روز باقیمانده از سال، جدیتر گرفته شود- میتواند فرصتهای از دست رفته اقتصاد ایران در سالهای گذشته و اشتغال آسیبدیده کشور به واسطه ناکارآمدی دولت را جبران و از عمیقتر شدن آثار رکود تورمی اقتصاد کشور در سال آینده جلوگیری کند. کشور در جنگ تمامعیار اقتصادی است و شرایط امروز به چیزی بیشتر از آگاهیهای صبح جمعهای احتیاج دارد.
سهـ جهش تولید میتوانست - و هنوز هم میتواند- خسارتهای اقتصادی و ضررهای توقف برخی کسبوکارها بر اثر شیوع کرونا را جبران کند؛ خسارتهایی که جبرانشان نه از پس وامهای 12درصدی برمیآید و نه وامهای قرضالحسنه یک میلیونی آنقدر برکت دارند که بتوانند ۱۱ ماه کسادی و فروش تقریبا صفر را جبران کنند.
چهارـ جهش تولید با توجه به کاهش شدید درآمدهای نفتی، ظرفیتهای واقعی کشور برای اقتصاد بدون نفت و ضرورت تحقق شعار «ما میتوانیم» با اتکا به منابع داخلی را آشکارتر کرد و میتوانست موجب فعال شدن بخش خصوصی و قطع وابستگی به خارج و گسترش صنایع تکمیلی و تبدیلی و جلوگیری از خامفروشی شود. معادن سنگ و فلزات گرانبها، بازار گیاهان دارویی بومی ایران و صدها بازار بکر دیگر که قربانی انحصار و تاکید بیش از اندازه بر مایع سیاه (نفت) شدند، پس از کاهش بیسابقه قیمت نفت فرصت عرض اندام پیدا کردهاند؛ بازارهایی که با درایت و کیاست لازم و مالیاتستانی درست و دقیق، میتوانستند راه خوبی برای کسری فاجعهبار بودجه 99 شوند.
پنجـ جهش تولید میتوانست زمینه صادرات هر چه بیشتر کالاهای غیرنفتی و برطرف شدن مشکلات صادرات از مسیر 15 کشور همسایه با هدف کمک به نیازهای ارزی کشور و کنترل حجم بالای نقدینگی و کاهش ارزش پول ملی را در شرایط تحریم فراهم کند. در شرایط تحریم که ایران توانایی وصول نقدی مطالبات خود را از طرفهای مورد معامله خریدار نفت ندارد، صادرات مواد غیرنفتی یا حتی اجتناب از خامفروشی نفت و معامله پایاپای میتوانست روش موثری به جای مرثیه بر کسری بودجه 99 باشد.
برای تحقق نسبتا موفق جهش تولید، به جای تکیه بر صندوق بینالمللی پول بهتر بود بر ملت تکیه میشد نه اینکه در قالب پیامهای متعدد شفاهی به رئیسجمهور جدید آمریکا باز دم از مذاکره زد و از آن دولت خبیث درخواست کمک کرد و با برجسته کردن تهدیدات و کمبودها، به آمریکا برای اعمال فشار بیشتر گرا داد. اینکه در مصاحبه با یک روزنامه برزیلی با برجسته کردن «تاثیرات تحریمها بر بخش خصوصی و موانع صادرات»، بگوییم «منابعی برای سرمایهگذاری در اختیار نداریم»، در خوشبینانهترین حالت اظهار عجزی ذلیلانه در برابر دشمن غدار است. البته اگر در ادبیات سیاسی و گفتمان فکری خود، قائل به مفهومی به اسم دشمن باشند!
هنوز ۵۰ روز تا پایان سال باقی است و اگر دولت همین الان هم برنامهریزی صحیحی برای تحول در اقتصاد مملکت با رویکرد جهش دادن به تولید کند، به اندازه ۵۰ روز کار درست در کارنامه 7 و نیم ساله ناموفق دولت به چشم خواهد خورد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|